حقایقی در باب آخرین راه کارها برای داشتن زمینی پاک تر

سهیل چهره ای

فکر می‌کنم بسیاری از ما کم‌وبیش از مسایل مرتبط با محیط‌زیست آگاهی یافته‌ایم و کم یا بیش تلاش‌هایی هم در راستای محافظت از آن، بسته به میزان سواد یا موقعیت شغلی و یا حتی جایگاه اجتماعی مان کرده‌ایم. برخی در مصرف مواردی همچون کاغذ صرفه‌جویی می‌کنند، برخی دیگر هنگام رفتن به طبیعت همه جوانب را در نظر می‌گیرند و بعضی زباله‌های خشک و تر را جدا می‌کنند. در مجموع حتی کسانی که اقدام عملی انجام نمی‌دهند هم اهمیت  این مسئله به گوششان خورده است! اما در این میان آنچه که مهم می نماید، سردرگمی مردم در نحوه برخورد با موضوع به خاطر اطلاعات ضدونقیض و بعضا اشتباه است که برخی را گمراه می‌کند و به اشتباه می‌اندازد و برخی دیگر را دلسرد می‌کند. علت چیست و حقیقت کجاست.

بهتر است این موضوع را در حوزه کاری نشریه محدود کنیم و به آن بپردازیم. نخستین بسته‌بندی‌ها در تاریخ تمدن بشری برای نگهداری و محافظت و پس از آن جابه‌جایی کالاها که اغلب غذا بودند پدید آمدند. ارتقا و بهبود بسته‌بندی برای فروش و نیز محافظت بهتر در راستای افزایش طول‌ عمر محصول نیز بعدها به وظایف قبلی اضافه شد. در یکی دو دهه اخیر موضوع بازیافت پیش آمد و در حال حاضر حتی از این هم فراتر رفته است. کاهش به‌کارگیری مواداولیه و استفاده مجدد از بسته‌بندی موضوعاتی هستند که حتی بر بازیافت تقدم یافته‌اند و آن را به راهکاری ثانویه تبدیل کرده‌اند. این که چه بسته‌بندی‌ای تولید کنیم که بتوانیم تا حد ممکن آن را بازیافت کنیم اگرچه موضوعی مهم می نماید اما در اولویت بعدی قرار گرفته است. گرایش تازه این است که تا حد ممکن کمتر تولید کنیم که نیاز کمتری حتی به بازیافت داشته باشیم. همانطور که می‌دانیم خود بازیافت هم مصرف انرژی به دنبال دارد که در برخی بسته‌بندی‌ها کم هم نیست با وجود اینکه خود ماده اولیه 100 درصد قابل بازیافت و بازگشت به چرخه تولید است. برنامه آمازون برای تولید بسته‌بندی‌های FFP نیز در راستای کاهش مصرف مواداولیه است.

بحث پایداری (sustainability) کمک کرده تا مجموعه‌ای از عوامل در زیر چتر این واژه قرار گیرند که بازیافت تنها بخش کوچکی از آن است. امروز دیگر می‌دانیم که بازیافت هر تن کاغذ و یا تولید و بازیافت هر تن شیشه چه میزان مصرف انرژی و آب را در پی دارد. راهکار شاید اقتصاد دایره‌ای باشد. یعنی مواد در یک چرخه بسته به همان جایی بازمی‌گردند که تولید شده‌اند و چیزی هدر نمی‌رود. البته بهترین حالت این است که ماده کمترین تغییر شکل را در این سفر داشته باشد و دیگر نیازی به عملیات بازیافت و صرف انرژی نباشد. این یعنی آخرین گرایش در حیطه بسته‌بندی: بازگشت و استفاده مجدد از بسته‌بندی. استفاده مجدد، جدیدترین موضوعی است که پس از چندین سال که تقریبا به فراموشی سپرده شده بود، دوباره بر صدر اولویت شرکت‌ها در انتخاب نوع بسته‌بندی نشسته است. مطابق با پیش‌بینی‌ها، فروش بسته‌بندی‌های قابل استفاده و پر کردن مجدد تا سال 2027 به 5/53 میلیارد دلار خواهد رسید که در این میان شیشه در صدر پرمصرف‌ترین ماده در تولید این نوع بسته‌بندی‌ها قرار دارد آن هم با فاصله.

نگاه یک‌جانبه به موضوع پایداری در بسته‌بندی، هیچ نتیجه‌ای جز خسران بیشتر نخواهد داشت. امروز حتی وزن بسته‌بندی در میزان مصرف سوخت ماشین‌‌های حمل کالا و انتشار کربن ناشی از آن محاسبه می شود. بسیاری از مردم می‌خواهند در کاهش سرعت تخریب سیاره‌شان نقش ایفا کنند اما به خاطر بمباران اطلاعات بعضا آغشته به اهداف مالی شرکت‌های خاص، دچار سردرگمی می‌شوند. موضوع تا حدی بزرگ است که برای آن واژه‌ای نیز ساخته‌اند: greenwashing یا سبزشویی به معنای فریب افکار عمومی در حوزه محیط‌زیست. انتخاب نوع ماده بسته‌بندی، موضوعی تک‌بعدی نیست. ضایعات غذا آسیب بیشتری در مصرف منابع آب و  انرژی می‌زند تا خود بسته‌بندی. این پلاستیک‌ها هستند که می‌توانند تا 30 درصد از ضایعات جلوگیری کنند. به‌طور متوسط، ردپای کربن محصول بسته‌بندی شده (تولید و توزیع) حدود 30 برابر بیشتر از ردپای کربن خود بسته‌بندی است. به بیان دیگر تنها 3 تا 3.5 درصد از تاثیرات بد محیط زیستی از بسته‌بندی محصول ناشی می‌شود. می‌‌توان نتیجه گرفت که اگر به دلیل عملکرد محافظتی بسته‌بندی به‌طور متوسط بیش از 3.5 درصد از ضایعات موادغذایی جلوگیری شود، در این صورت استفاده از بسته‌بندی از منظر حفاظت از آب و هوا جواب داده است. خلاصه اینکه کاهش (reduce) و بازیافت (Recycle) راهکار کاملی ارایه نخواهند داد. آنچه که آنها را کامل می‌کند شاید استفاده مجدد (reuse) باشد در قالب اقتصاد دایره‌ای. برای داشتن جهانی بهتر و پاکیزه‌تر باید تعصب و آلودگی به منافع مادی را کنار گذاشت. نه کاغذ بی‌نهایت پاک است و نه پلاستیک بی‌نهایت ناپاک. نه کاغذ کاملا قابل بازیافت است و نه پلاستیک حذف شدنی. شاید باور نکنید اما تولید آلومینیوم به کار رفته در بسته تتراپک که تنها 5 درصد از کل وزن آن را شامل می شود، یک‌سوم انتشار مجموع گازهای گلخانه‌ای ناشی از تولید همان بسته‌بندی را به خود اختصاص می‌دهد. دوره نگاه تک‌بعدی به مسایل زیست‌محیطی در حوزه بسته‌بندی به سر آمده است. راهکارها باید جامع و کل‌نگر باشند با تاکید بر کاهش مصرف مواداولیه. در این راستا همکاری همه‌جانبه طراحان، تولیدکنندگان، خرده‌فروشان، سازمان‌های مردم نهاد و رسانه‌های تخصصی برای آگاه‌سازی و نیز دولت‌ها به عنوان پشتیبان طرح‌های ارایه شده لازم است. بماند که بعید می‌دانم دولت‌ها در ایران و به‌ویژه این آخری، حتی معنای واژه بازیافت را به درستی بدانند چه رسد به پایداری و اقتصاد دایره‌ای. باز هم همه بار بر دوش بخش خصوصی و مصرف‌کنندگان با وجدان خواهد بود.