شاید بتوان طراحی بستهبندی و محصول نهایی از لحاظ شکل و ماده اولیه را نتیجه نهایی چرخه تامین یک بسته دانست. از طراحی ماشین برای تولید و پرکنی تا نوع مواد اولیه به کار رفته، چسب مورد استفاده، روشهای لجستیک کالا، نحوه فروش و… همگی درنهایت در فرآیند پیش و حین طراحی به گونهای به کار گرفته میشوند تا محصول پایانی بتواند نماینده مناسبی از امکانات بسیج شده برای تولید آن و نیز ایدههای صاحب برند در راستای ارایه یک کالا به بازار باشد. فرآیند طراحی بستهبندی در ایران نیز جدای از این موضوع نیست و مسایل مهمی جدای از توان فنی و سواد طراح در آن دخیل است. نتیجه نهایی البته همان چیزی است که در قفسه فروشگاهها دیده میشود، چه خوب و چه بد این ماحصل فرآیند بستهبندی در ایران است.
در نشست تخصصی که به ابتکار و میزبانی هنر بستهبندی برگزار شد، کارشناسان فعال در زمینه طراحی بستهبندی، گرد هم آمدند و از زوایای گوناگون وضعیت گذشته و حال بستهبندی در ایران را بررسی و آن را با آخرین گرایشهای جهانی قیاس کردند. به جمعبندی خوبی رسیدیم. سوالات خوبی مطرح و پاسخها و پیشنهادات هر کارشناس ارایه شد.
بدین نتیجه رسیدیم که به دلایل مختلف طراحی بستهبندی در ایران بیشتر بر گرافیک متمرکز شده است تا ساختار. به ظروف پیچیده با کارکردهای ویژه افراد مختلف، دربهای با کارایی بالا، ساختارهای ویژه ایمنی محصول و نکات اینچنینی چندان پرداخته نمیشود. به زحمت میتوان گفت که آیا بستهبندی در ایران دارای یک جنبش یا گرایش شده است یا خیر و آینده آن کجا خواهد بود. طراحی بستهبندی در ایران به ارث رسیده از گرافیستهای قدیمی، باسواد و پیشرو به حساب میآید که البته در ابتدا عمده کار را هنر گرافیک برعهده داشت.
طراحی بستهبندی در معنای درست و حرفهای آن، امروزه صنعتی چندتخصصی و چندمهارتی است که آگاهی به گرافیک، تکنیکهای چاپی، مواداولیه، اصول بازاریابی و… جزو الزامات آن به حساب میآید که در ایران طراح اغلب باید از منابع مختلف و به صورت خودآموز آنها را کسب کند. یکی از مشکلاتی که به صورت ساختاری در حوزه طراحی بستهبندی در ایران وجود دارد، همپوشانی و یا حتی عدم مرزبندی در حوزه اختیارات طراح با سفارشدهنده کار یا صاحب برند است. در دنیا و در روند استاندارد کار، سیستم مارکتینگ مالک بستهبندی است که برنامهریزی، طراحی و توسعه محصول را انجام میدهد و صاحب برند در نقش سرمایهگذار. در ایران اما صاحب برند اغلب نظر اول و آخر را میدهد و البته باید گفت در اکثر مجموعهها سیستم مارکتینگ به معنای واقعی هم وجود ندارد. در این حالت آنچه که حاصل شده بیشتر سلیقه صاحب برند یا حتی بخش طراحی است تا دغدغههای خریدار و خواست او.
کپیکاری از برندهای خارجی و حتی داخلی و دزدیدن هویت آنها به ویژه محصولات موفق در بازار، موضوعی است که کماکان و بهوفور در ایران دیده میشود آن هم در غیاب قوانین کپیرایت. بیتوجهی به بخشبندیهای بازار و تشخیص و هدفگیری گروههای هدف از دیگر موضوعات است. اما چیزی که در این میان میتواند تاثیرگذار باشد و باعث تعدیل یا بهبود روند شود، فشار مصرفکننده است. قدرت انتخاب او و تصمیم بر خریدن یا نخریدن یک کالا، گزینهای بسیار قدرتمند در دستان خریداران است که به نظر من اگرچه در ایران اوضاع کمی نسبت به گذشته بهتر شده، اما کماکان وفاداری به برند نقش اول این جدال را بازی میکند. نبود مهارت کافی نزد برخی از طراحان از یکسو و اجرا کاری و ارزانفروشی از سوی دیگر، دو لبه قیچیای هستند که توانسته به کیفیت نهایی طراحی محصولات در ایران آسیب بزند. موضوع مهم اینجاست که طراح باید بتواند حل مساله کند که در غیر این صورت فقط اثری هنری خلق کرده نه سفارشی تجاری. اما نباید از امکانات در اختیار طراح برای آنکه بتواند اثرش را به بهترین شکل خلق کند نیز بیتفاوت گذشت. در بخش چاپ و تکنیکهای چاپی در مجموع امکانات در حدی هست که بتوان کارهای قابل قبول ارایه کرد اما در بخش مواد اولیه متنوع و مرغوب – هم در بخش فیبری یا سلولزی و هم پلاستیکی و یا سایر بخشها – مشکلات بسیاری وجود دارد که قطعا طراحان را محدود خواهد کرد.
بزرگترین خطری که به عقیده من کالاهای ایرانی را از بعد طراحی و تولید در هنگام صادرات تهدید میکند، بیتوجهی به موضوع پایداری است. دوستی میگفت که در پرواز یکی از ایرلاینهای ایرانی، کشور مقصد اجازه خالی کردن زبالههای هواپیما را به خاطر عدم قابلیت بازیافت آنها نداده است. تا چه حد موضوع صحت دارد نمیدانم اما میتوانم به قطعیت پیشبینی کنم در آیندهای بسیار نزدیکتر از آنچه فکر کنیم، محصولات ایرانی به خاطر بیتوجهی بستهبندیهایشان به موضوع پایداری و محیطزیست، اجازه ورود به بسیاری از کشورها را نخواهند یافت و آن زمانی خواهد بود که دیگر کسی نمیتواند نبود بستهبندی در محصولات خاص ایرانی همچون زعفران و پسته را عامل فلهفروشی و از دست رفتن بازار عنوان کند که این خود بستهبندی است که بزرگترین مانع به حساب خواهد آمد.
طراحی بستهبندی در ایران در سالهای اخیر پیشرفت داشته و چندین طراح با استعداد ایرانی جوایز ارزنده خارجی را هم به خود اختصاص دادهاند اما میتوان گفت روند کلی آن، که متاسفانه بیشتر به گرافیک ظاهر متمرکز شده، با روند جهانی در حال فاصله گرفتن است. اولویتها در بستهبندی اغلب کشورهای جهان، عوض شده یا در حال عوض شدن است. پایداری در همه بخشهای آن، درصد اولویت برندها و نیز خریداران قرار گرفته است. روند رو به گسترش تجارت الکترونیک نیز بر الزامات افزوده و شرایط جدیدی را برای بستهبندی ایجاد کرده است.
ما در نشریه هنر بستهبندی بسیار سعی کردهایم که آخرین گرایشها، تحولات و حتی قوانین در کشورهای صاحب این صنعت را به فعالین در داخل کشور اطلاعرسانی کنیم اما پرواضح است که به هیچوجه به تنهایی قادر به انجام این کار نخواهیم بود. معدود انجمنهای مرتبط با حوزه بستهبندی و چاپ در ایران به جاست تا پس از پایان دعواها و کشمکشهای خاص انتخاباتی برای ورود به هیاتمدیره این انجمنها ! بعد از ورود هم همچنان فعال باشند و با برگزاری سمینارها و نشستهای تخصصی و نیز انتشار مرتب بولتنهای آگاهیرسان، اعضای خود را از آخرین تحولات مطلع سازند. تغییر یک روند و جایگزینی آن با روندی دیگر، در زمان کوتاه اتفاق نمیافتد. قوانین در خارج از ایران روز به روز سختگیرانهتر میشوند پس بجنبیم قبل از اینکه اندک بازارهای صادراتی مان را نیز از دست بدهیم.
سهیل چهره ای / سردبیر