به عنوان یک صنعت، ما به توانایی خود در پیشبینی نیازهای مصرفکننده افتخار میکنیم. بارها با موفقیت در زمینهی ایمنی، سبکسازی و قابلیت بازیافت نوآوری کردهایم. اما یک تحول مهم اجتماعی هنوز به اندازهی کافی مورد توجه قرار نگرفته است: افزایش روند زندگی تکنفره.
خطوط تولید بستهبندی همچنان بر محور خانواده طراحی میشوند.
ما هنوز پاکتهای یکلیتری شیر، بستههای ۵۰۰ گرمی اسپاگتی و سینیهای گوشت مخصوص شامهای خانوادگی تولید میکنیم. فرض اصلی همواره وجود چند مصرفکننده است. اما این فرض دیگر درست نیست. شمار فزایندهای از مصرفکنندگان تنها خرید میکنند، تنها غذا میخورند و تنها زندگی میکنند و در قفسههایمان چیزهای اندکی برای آنان طراحی شده است.
این یک موضوع حاشیهای نیست. همانطور که Elyakim Kislev در کتاب Happy Singlehood توضیح میدهد، زندگی تکنفره دیگر صرفاا مرحلهای گذرا میان مراحل خانوادگی نیست، بلکه سبکی از زندگیِ انتخابی است. اگر ما همچنان فقط برای خانوادهها طراحی کنیم، یکی از سریعترین گروههای مصرفکنندهی در حال رشد در جهان را نادیده گرفتهایم.
زندگی تکنفره ماندگار است
آمارها بهروشنی گویای این واقعیتاند. در سوئد، نروژ، دانمارک و آلمان بیش از ۴۰ درصد خانوارها تکنفرهاند – در برخی شهرها حتی بیش از نیمی از خانوارها. در آمریکای شمالی، افراد مجرد اکنون سریعترین گروه جمعیتی در حال رشد هستند. در شهرهای آسیایی نیز زندگی تکنفره به سرعت در حال گسترش است، زیرا نسلهای جوانتر استقلال طلب تر شده اند.
Jamieson و Simpson در کتاب Living Alone: Globalization, Identity and Belonging نشان میدهند که این پدیده صرفا یک مد زودگذر نیست، بلکه دگرگونی جمعیتی ساختاری است. شهرنشینی، تغییر نقشهای جنسیتی و افزایش طول عمر، خانوارهای تکنفره را به یکی از ویژگیهای دایمی جوامع مدرن تبدیل کردهاند. برای ما در صنعت بستهبندی، این موضوع صرفا بحث جامعهشناسی نیست – بلکه واقعیتی مصرفی است. «خانوادهی متوسط» دیگر تنها واحدی نیست که باید حول آن طراحی کنیم.
مشکل بستهبندی با محوریت خانواده
ذهنیت «خانوادهمحور» ریشههای تاریخی دارد. پس از جنگ جهانی دوم، قالبهای بستهبندی بر اساس صرفهجویی در مقیاس شکل گرفتند. بستههای حجیم زمانی منطقی بودند که یک درآمد خرج چند نفر را تأمین میکرد.
اما امروز همین فرضها برای مصرفکنندگان تنها مشکلآفریناند. آنها مجبورند بستههای بزرگ خانوادگی بخرند که قبل از تمام شدن فاسد میشوند. بستههای چندتایی وقتی کسی برای تقسیم وجود ندارد، بیفایدهاند. بستههای کوچکتر — اگر وجود داشته باشند — معمولا با قیمت واحد بالاتری فروخته میشوند و عملا خریدار تنها را جریمه میکنند. در این میان اتلاف مواد غذایی هم موضوع مهمی است که باید جداگانه بررسی شود.
این فقط یک فرصت از دسترفته نیست. این پیامی است به میلیونها مصرفکننده که صنعت ما نیازهایشان را به رسمیت نمیشناسد.
دوراهی زیستمحیطی
بعد زیستمحیطی این موضوع را نیز نمیتوان نادیده گرفت. C. Moore در کتاب Solo Living’s Eco Threat در سال ۲۰۰۶ بر این مسئله تأکید کرد: خانوارهای تکنفره معمولا سرانهی بیشتری زبالهی بستهبندی تولید میکنند — حتی اگر در مجموع کمتر مصرف کنند. چرا؟ چون بستهبندیها هنوز با واقعیت آنها سازگار نشدهاند. خرید عمده به فساد مواد غذایی منجر میشود، و خرید در حجم کم باعث افزایش زبالههای بستهبندی.
به عنوان تولیدکنندگان، نمیتوانیم این پارادوکس را حلنشده رها کنیم. اگر نتوانیم قالبهایی طراحی کنیم که بین راحتی مصرفکنندهی تنها و پایداری محیطزیستی توازن برقرار کنند، بهزودی برای هر دو مشکل — ضایعات غذایی و زبالههای بستهبندی — سرزنش خواهیم شد.
پیامدها برای تولیدکنندگان بستهبندی
حال چه باید کرد؟ در ادامه چند مسیر عملی ارایه شده که میتوانیم در صنعت بستهبندی به بررسی آنها بپردازیم:
۱. بازاندیشی در اندازهی سهمبندیها:
باید از «کوچک کردن» بستههای خانوادگی دست برداریم و محصولاتی طراحی کنیم که بهطور خاص برای خانوارهای تکنفره یا دونفره ساخته شده باشند. فرمتهای اختصاصی — نه نسخههای کوچکشدهی محصولات موجود — باید در حوزههای غذا، نوشیدنی، مراقبت شخصی و کالاهای خانگی ایجاد شوند.
۲. طراحی برای راحتی:
مصرفکنندگان تنها اغلب در فضاهای کوچکتر زندگی میکنند. آنها به بستهبندیهایی نیاز دارند که سبک، قابل حمل، قابل بازبندی و آسان برای نگهداری باشند. همچنین باید اطلاعات واضحی دربارهی اندازهی سهم، ماندگاری و شیوهی نگهداری در اختیارشان قرار گیرد تا بتوانند مصرف خود را بهطور مؤثر مدیریت کنند.
۳. جایگاهسازی مثبت:
بستهبندی یک ابزار ارتباطی است. اگر برای خانوارهای تکنفره محصول طراحی میکنیم، باید آن را به عنوان راهحلی برای احترام به استقلال و سبک زندگی مدرن ارایه دهیم، نه به عنوان جایگزینی برای نبود خانواده.
۴. حفظ پایداری در مرکز طراحی:
کوچکتر بودن الزاما به معنای تولید زبالهی بیشتر نیست. بستههای ماژولار چندبخشی، مواد تکجنس قابل بازیافت و فناوریهای سدکنندهی برای تازهماندگی میتوانند به مصرفکنندگان تنها خدمت کنند و در عین حال تعهدات زیستمحیطی ما را نیز تقویت کنند.
۵. همکاری فراتر از کارخانه:
پژوهشگران، خردهفروشان و سیاستگذاران از هماکنون در حال بررسی پیامدهای زندگی تکنفرهاند. با همکاری با آنان، میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که راهحلهای ما با اهداف اجتماعی و زیستمحیطی گستردهتر هماهنگاند.
دعوت به اقدام
زندگی تکنفره دیگر استثنا نیست — بلکه یکی از ویژگیهای تعیینکنندهی چشمانداز مصرفکننده است. این سبکی از زندگی است که با افتخار پذیرفته میشود. این پدیده بهصورت ساختاری در جوامع ما جای گرفته است و نادیدهگرفتن آن خطرات زیستمحیطی به همراه دارد.
برای تولیدکنندگان بستهبندی، اکنون زمان انتخاب است:
آیا همچنان برای خانوار دیروز تولید میکنیم، یا برای مصرفکنندهی امروز طراحی خواهیم کرد؟
با پذیرفتن مصرفکنندهی تنها، میتوانیم نیازهای برآوردهنشده را پاسخ دهیم، ضایعات را کاهش دهیم و بار دیگر ثابت کنیم که بستهبندی نه بخشی از مشکل، بلکه بخشی از راهحل است.
سهیل چهره ای / سردبیر