Hoodis
[rank_math_breadcrumb]

وظایف اخلاقی و حرفه‌ای تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان بسته‌بندی در خصوص دغدغه‌های زیست‌محیطی

سهیل چهره ای

در دوره‌های مختلف زندگی، بشر اولویت‌های خاص خود برای زیستن و ارتباطات اجتماعی و سیاسی را انتخاب کرده است. در دوره‌هایی تجارت، زمان‌هایی جنگ‌های عقیدتی و در سال‌هایی کشورگشایی. اما با افزایش جمعیت و پیشرفت‌های تکنولوژیکی، مسایل حقوق بشری و زیست‌محیطی نیز جزو دغدغه‌های جوامع پیشرفته قرار گرفت. بخشی از این دغدغه‌ها به‌ویژه نگرانی‌های زیست‌محیطی به خاطر تاثیرات منفی همین پیشرفت‌ها بر محیط زندگی ما و آب‌وهوای آن و نیز شرایط محیطی شکل گرفتند. مهمترین این مشکلات که در بحث ما می‌گنجد، شامل موضوع بازیافت و جمع‌‌آوری ضایعات بسته‌بندی ناشی از مصرف محصولات و کالاهای بیشتر می‌شود. این روزها موضوع بازیافت‌پذیری، استفاده از منابع تجدیدشونده، استفاده از مواداولیه بازیافت شده و چندین موضوع دیگر که همه زیرمجموعه واژه جدیدی به نام پایداری (Sustainability) قرار می‌گیرند، جزو اولویت‌های خریداران در کشورهای پیشرفته شده است.

با این‌که صورت مساله شاید ساده به نظر آید، اما پاسخ آن بسیار پیچیده و دارای جنبه‌های گوناگون است. در این میان صنایع مختلفی همچون تولیدکنندگان کاغذ و مقوا و یا شیشه و ظروف آلومینیومی به‌طور مثال، جبهه‌ای مشترک را بر ضد تولیدکنندگان پلاستیک باز کرده‌اند گویی که می‌توان دنیای بسته‌بندی را بدون وجود انواع پلاستیک اداره کرد.

یک‌جانبه‌گرایی آلوده به منافع اقتصادی یک گروه خاص، سمی است که می‌تواند کل جنبش پایداری را به بیراهه ببرد. در تحقیقی که در انگلستان انجام شد، پلاستیک‌ها نقشی بی‌بدیل در افزایش طول عمر موادغذایی و جلوگیری از ضایعات غذایی داشته‌اند. اشاره به این موضوع شاید مبحث را روشن‌تر کند: در تولید یک بطری شیشه‌ای مواداولیه کمتری استفاده می‌شود یا یک بطری پلاستیکی؟ مسلما بطری پلاستیکی. انرژی مورد نیاز برای تولید آن نیز کمتر است. در مورد بسته‌بندی‌های کاغذی نیز به همین منوال است. گفته می‌شود که این نوع بسته‌بندی قابل بازیافت در طبیعت است. صحیح، اما آیا قرار است ما زباله‌های خود را در طبیعت رها کنیم و منتظر کمپوست شدن آن‌ها باشیم. موضوع را کمی تکنیکی‌تر هم می‌توان دید: چند درصد از بسته‌بندی‌های کاغذی یا مقوایی ما به صورت خام و بدون چاپ و لمینیت با انواع فیلم‌های پلاستیکی روانه بازار می‌شوند؟ آیا مرکب و لمیناسیون روی این نوع بسته‌بندی‌ها هم قابل بازیافتند؟ پس می‌بینید که موضوع را نمی‌توان به سادگی و با تغییر نوع بسته‌بندی حل کرد.

به عقیده من انتخاب نوع بسته‌بندی، میزان بازیافت‌پذیری، استفاده از منابع تجدید‌شونده و پایدار همگی موضوعاتی لازم هستند اما نه کافی. مهمترین نکته در این میان را شاید بتوان نهضت کاهش مصرف عنوان کرد. چه کاهش مصرف در مواد اولیه تولیدی و چه کاهش مصرف در الگوهای مصرف. تولیدکنندگان پیش از این‌که بخواهند به نوع ماده اولیه بسته‌بندی اعم از کاغذ، شیشه، پلاستیک، و… فکر کنند، باید کاهش مصرف این مواد را در اولویت قرار دهند. استفاده کمتر از کیسه‌های خرید چه پلاستیکی و چه کاغذی و یا عدم خرید کالاهایی که در بسته‌بندی آن‌ها اغراق غیرلازم شده است (مانند بسته‌بندی اغلب شکلات‌های پذیرایی ایرانی) را می‌توان گوشه‌ای از وظایف خریداران برشمرد. آیا این‌که میلیون‌ها تن پلاستیک سالانه وارد اقیانوس‌ها می‌شود نباید ما را به این فکر وادارد که چگونه این میزان بسته‌بندی به حال خود رها شده‌اند تا وارد آب‌ها شوند؟ آیا ما به‌عنوان یک شهروند، دقت لازم را کرده‌ایم که کالاهای مصرف‌شده خود را به حال خود در گوشه و کنار طبیعت رها نکنیم؟ تولیدکنندگان نیز وظیفه دارند تا کوشش چندین برابر برای بهبود فناوری‌های بازیافت برای گسترده‌تر کردن قابلیت بازیافت مواد گوناگون انجام دهند. همزمان و مهم‌تر از آن، تا حد ممکن بر کاهش مصرف مواداولیه در تولید بسته‌بندی‌هایشان بکوشند. حتی می‌توان تولید بسته‌‌هایی با قابلیت پر کردن مجدد و یا استفاده مجدد را بیشتر از گذشته کرد.

پایداری، موضوعی پیچیده و چندوجهی است که چنانچه آن را از منظر تجارت و یا علایق شخصی خود بنگریم، به بیراهه رفته‌ایم. آن‌هایی که جایگزینی پلاستیک با کاغذ را پیشنهاد قطعی و اولویت‌دار می‌دانند آیا به این نیز فکر می‌کنند که زمین گنجایش رویش چه میزان درخت در سال را برای تولید این حجم کاغذ داراست؟

راه‌حل نهایی و جامع‌‌الشرایط را شاید بتوان در چندین روش مختلف اما مکمل یافت. وضع قوانین مناسب و سختگیرانه، بهبود الگوی مصرف، کاهش مصرف مواداولیه و ارتقای تکنولوژی‌های بازیافت و پرهیز از یک‌جانبه‌گرایی و تعصب در انتخاب نوع مواداولیه. هیچ‌کدام از این روش‌ها به تنهایی پاسخ دغدغه‌های زیست‌محیطی ما برای داشتن زمینی پاک‌تر در آینده نخواهند بود. تنها چندجانبه‌گرایی و برداشتن گام‌های همزمان در این زمینه، ما را در دستیابی به هدفی والا که همان بهبود شرایط بهداشتی زندگی و سالم نگه داشتن مادرمان «زمین» است، یاری خواهد رساند. آنچه برای ما مفید است ممکن است برای زمین مفید نباشد اما آنچه برای زمین مفید است قطعا برای ما هم مفید خواهد بود.