بر کسی پوشیده نیست که تاثیر قرنطینههای مرتبط با همهگیری کووید بر گرایشهای مختلف در تجارت الکترونیک بیبدیل بوده است. بهعنوان نتیجه میتوان گفت که فقط تامینکنندگان بستهبندی که قادر به نوآوری سریع هستند میتوانند انتظار رشد و پیشرفت داشته باشند.
Rose Woodburn، مدیرعامل شرکت BUBL Packaging میگوید که چگونه تولیدکنندگانی که با استفاده از مهارتهای اصلی و بهرهبرداری از دانش بخشهای خاص سریعتر سازگار شدند، توانستند فرصتهایی برای رشد ایجاد کنند.
باید اذعان داشت که دو سال و اندی گذشته بسیار مخرب بوده است. تاثیرات همهگیری همچنان احساس میشود و بسیاری هنوز با روشهای جدید زندگی و کار در حال سازگاری هستند. هنگامی که نخستین تعطیلی جمعی اتفاق افتاد، تاثیری بنیانبرافکن بر خردهفروشیها گذاشت بهویژه آنهایی که پیش از آن فروش آنلاین خود را راهاندازی نکرده بودند، بسیار رنج کشیدند. هنگامی که هیچکس قادر به رفتن به درب مغازهها نبود، بسیاری از خردهفروشیها قادر به ادامه نشدند و فروشگاه را تعطیل کردند. در 2020، حجم فروش در بخش سوخت و پوشاک به ترتیب 21.5 و 22.2 درصد افت کرد و هنوز هم به سطح قبل از همهگیری نرسیده است.
اما تنها نور امیدی که در این میان دیده میشد برای خردهفروشانی بود که سازوکار فروش آنلاین خود را راهاندازی کرده بودند بهویژه در بخشهایی که بعد از قرنطینه رونق یافتند به عنوان مثال مشروبات الکلی و تجهیزات و لوازم دکوراسیون و نوسازی خانه. در مجموع بخش فروش آنلاین به رکورد سهم 33.9 درصد از میان تمام بخشهای خردهفروشی در سال 2020 رسید (طبق آمار ONS).
این تغییر در نحوه دستیابی مصرفکنندگان به کالاها، باعث افزایش تقاضا برای بستهبندیهای جدید، نوآورانه و ایمن شد. هیچکس دوست ندارد که فقط رنگ یا بطری نوشیدنیاش در حین عملیات حمل آسیب ببیند.
اما شرکتهای بستهبندی چگونه واکنش نشان دادند و چه درسهایی آموختند تا به این نیازها پاسخ صحیح بدهند؟
مانند بسیاری از محورهای کسبوکار، واکنش سریع به شرایط در حال تغییر، کلید رشد است و یا حتی بقا. برای طراحان و تولیدکنندگان بستهبندی، انطباق سریع با شرایطی که بلافاصله پس از قرنطینه به وجود آمد، موضوعی بدیهی و بسیار مهم برای ادامه تجارت بود.
اگر بخواهیم مثالی ذکر کنیم باید از سرامیکهایی نام برد که در فروشگاههای فروش فیزیکی به فروش میرسند. بستهبندیهای طراحی شده برای این گونه محصولات به گونهای هستند تا مزیتهای آن را برجسته و خریداران را جلب کنند. اما این برای حملونقل از طریق شبکه پیکی بسیار ناکافی است. از این پس بود که دسته جدیدی از راهحلهای بستهبندی باید ایجاد میشد که حفاظت را در اولویت قبل از فروش قرار میداد و باید به سرعت نیز انجام میشد.
البته در این میان موضع جدیدی نیز پیش آمد و آن اینکه سریع بودن دیگر معنایی نداشت چنانچه به کیفیت آسیب میرسید. در چنین موقعیت در حال تکاملی، دریافت کردن صحیح کالا در گام نخست موضوعی به همان میزان مهم است. اینجا جایی است که داشتن فناوری اصلی و تولید با انعطافپذیری بسیار بالا میتواند مزیت بسیار بزرگی را ایجاد کند. علاوه بر این، داشتن دانش عمیق درخصوص نیازمندیها در بخشهای خاص، مزیتهای مشابهی را به همراه دارد بنابراین تولیدکنندهای که در بستهبندی برای دستههای خاص محصولات تخصص دارد میتواند برنده بازار باشد.
با فرض درست بودن محصول، گام بعدی اطمینان حاصل کردن از این است که کل فرآیند از فروش تا بازگشت احتمالی، برای مصرفکننده کار کند. انتظارات برای دریافت محصول در کیفیت بالا و داشتن فرآیند لازم برای مرجوع آن از همیشه بالاتر است. هرگونه نقص در دریافت صحیح و سالم محصول، به معنای فرآیند مرجوع دردناک و پرهزینه آن خواهد بود: لطمه به شهرت و شکست فروش.
بدین گونه فرصت بزرگی برای آن دسته از تولیدکنندگان بستهبندی پدید آمد که میتوانستند به سرعت نوآورانه، سازگارپذیر و کارشناسانه برخورد کنند. چه نوع سازمانی برای انجام این کار بهترین موقعیت را داشت و چرا؟
ممکن است کلیشهای به نظر آید اما وقتی نوبت به توسعه سریع محصول و معرفی بازار میرسد، شرکتهای کوچکتر معمولا در موقعیت قویتری نسبت به شرکتهای بزرگتر قرار دارند. این موضوع تا حدی ساختاری است. شرکتهای بزرگ تمایل دارند تا فرآیند تصمیمگیری در لایههای مدیریتی بیشتری انجام شود که درنهایت به معنای تاخیر در کار خواهد بود. شاید بتوان گفت که در ماهیت شرکتهای بزرگتر نهفته است که معمولا محافظهکارتر هستند، ریسکهای کمتری میپذیرند و در نوآوری کندتر میشوند. به هر حال آنان موقعیتهای بازار را برای محافظت از خود تثبیت کردهاند بنابراین برای آنها ریسکپذیری اغلب عملی بسیار خطرناک به حساب میآید.
در مورد شرکتهای کوچک این موضوع به شکلی برعکس اتفاق میافتد. نوآوری با توسعه محصولات خاص یا ورود به بازارهای جدید – هر دو در ذات مخاطرهآمیز هستند- تجارتی روزمره به حساب میآیند. انجام این گونه کارها با سرعت، مزیتهای شرکتهای کوچک را تقویت میکند. برنامهها با سرعت بیشتری اجرا میشوند که شانس موفقیت را بیشتر میکند. بنابراین وقتی همهگیری اتفاق افتاد، شرکتهای کوچکتر در موقعیت بسیار خوبی قرار گرفتند تا از این فرصت استفاده کنند. به یک معنا، چون طوفان فرو نشست هیچ چیز به معنای واقعی تغییر نکرد و مصرفکنندگان کماکان خواهان کالایی بودند که به موقع تحویل داده شوند اما آنچه تغییر کرد انجام همین کار در سطح گسترده بود.
و همینطور که این مثل میگوید: «زندگی این نیست که منتظر بمانید تا طوفان بگذرد بلکه یادگیری چگونه رقصیدن زیر باران است…»