McDonald’s به تازگی همکاری با Pearl fisher برای تفکر مجدد درخصوص طراحی بستهبندیاش را با تمرکز بر ظاهر مینیمالیستی آغاز کرده است. گفتوگویی را با Matt Sia، مدیر خلاقیت در Pearl fisher، انجام دادهایم تا داستان بازنگری و ارزیابی اهمیت این موضوع برای ایجاد برند بزرگتری برای McDonald’s را از قول او بشنویم.
لطفا برندسازی مجدد (rebrand) را برای ما معرفی کنید و چند نکته از نکات کلیدی آن را برشمرید.
تمرکز ما در مشارکت با مکدونالدز بر روی طراحی مجدد سیستم جهانی بستهبندی آنها بود. چیزی که ما خلق کردیم سیستمی بود که به وسیله تصویرسازیهای دقیق و متفکرانه بر روی هر آیتم هدایت میشد. انتقال از یک سیستم طراحی با قابلیت پیامرسانی قوی بر روی بسته، معرفی گرافیکی منوی غذا که به هر کدام از ساختارها کمک کند تا ارتباط بهتری از مکدونالدز با نقطه تماس آن شکل بگیرد، از اهداف ما بود.
نوع ترکیب هر سفارش جداگانه نیز مهم نیست از ظرف صدفی به رنگ آبی و موجهای دریا ویژه Filet-O-Fish گرفته تا پنیر ذوبشده و طلایی بر روی Quarter Pounder، بستهبندی باید دارای سیستم ایجاد تصویر جذاب و تاثیرگذار برای مشتری باشد.
از دیدگاه مکدونالدز، علت و انگیزه این برندسازی مجدد چه بود؟
طراحی مجدد بستهبندی بخشی از یک فرآیند گستردهتر نام تجاری بود. با وجود این همه تازگی و تنوع در مکدونالدز- از کیوسکهای هوشمند تا خلاقیتهای منو- به نظر منطقی میآمد که بستهبندی جهانی با توجه به مسیری که برند در پیش میگیرد، تغییر کند. ما بر این نکته تمرکز کردیم که چگونه میتوانیم چهره تازهای از هویت برند بسازیم تا تجربه و حسی خوب برای مصرفکنندگان در سرتاسر دنیا به ارمغان بیاورد. بدون توجه به منطقه جغرافیایی یا زبان، ما میخواستیم که طراحی بستهبندی لحظههای شادی را در سطح جهانی برای خریداران فراهم کند.
دقیقا میخواستید چه نوع حسی را از طریق بستهبندی منتقل کنید؟
ما بسیار هیجانزده بودیم که فرصت طراحی لذت ذاتی برند مکدونالدز را به بستهبندی آن بازگرداندیم. درواقع اجازه دادیم تا غذاهای درون منو خودشان، خودشان سخن بگویند. بستهبندی تبدیل به فضایی خلاقانه برای نمایش خاص بودن منو و برند شد.
چیزی که ما خلق کردیم باعث خوشحالی خریداران شد. همه چیز درباره نشاط و شور برند مکدونالدز و انعکاس آن از طریق بستهبندی بود. همزمان گردآوری کارکنانی با سیستم طراحی که کار و جهتدهی آنها آسان باشد بدون توجه به اینکه در کجای دنیا زندگی کنند.
چهره جدیدی که خلق کردهاید بیشتر ظاهری مینیمالیستی دارد که به گرایشی در بسیاری از برندها در سال اخیر تبدیل شده است. از نگاه شما، در زمینه برندینگ به عنوان نگرش کلی، چه انگیزه و مشوقی وجود داشته است؟
حس راحتی و آسودگی برای مصرفکنندگان باید تبدیل به یک هدف نزد تمام برندها باشد. در مکدونالدز، ما بر موضوعاتی تکیه کردیم که بیشترین هماهنگی را با شخصیت آن داشته باشد که بیش از هر چیزی طبیعی باشد. این کار باعث شد تا تاثیر گرافیک بیشتر راحتی و سادگی را تداعی کند تا یک سبک یا گرایش را. برای همه برندها مهم است که خود را به روشی منحصربهفرد و ویژه معرفی کنند که جزییات نیز در آن نهفته باشد- بهویژه وقتی که بسیار شخصی شده باشد. کل خانواده محصول اکنون مطمئن و ساده به نظر میرسد و این به خاطر فکرها و ملاحظاتی است که بر روی هر مورد و محصول لحاظ شد.
دقیقا میخواستید چه نوع حسی را از طریق بستهبندی منتقل کنید؟
ما بسیار هیجانزده بودیم که فرصت طراحی لذت ذاتی برند مکدونالدز را به بستهبندی آن بازگرداندیم. درواقع اجازه دادیم تا غذاهای درون منو خودشان، خودشان سخن بگویند. بستهبندی تبدیل به فضایی خلاقانه برای نمایش خاص بودن منو و برند شد.
چیزی که ما خلق کردیم باعث خوشحالی خریداران شد. همه چیز درباره نشاط و شور برند مکدونالدز و انعکاس آن از طریق بستهبندی بود. همزمان گردآوری کارکنانی با سیستم طراحی که کار و جهتدهی آنها آسان باشد بدون توجه به اینکه در کجای دنیا زندگی کنند.
چهره جدیدی که خلق کردهاید بیشتر ظاهری مینیمالیستی دارد که به گرایشی در بسیاری از برندها در سال اخیر تبدیل شده است. از نگاه شما، در زمینه برندینگ به عنوان نگرش کلی، چه انگیزه و مشوقی وجود داشته است؟
حس راحتی و آسودگی برای مصرفکنندگان باید تبدیل به یک هدف نزد تمام برندها باشد. در مکدونالدز، ما بر موضوعاتی تکیه کردیم که بیشترین هماهنگی را با شخصیت آن داشته باشد که بیش از هر چیزی طبیعی باشد. این کار باعث شد تا تاثیر گرافیک بیشتر راحتی و سادگی را تداعی کند تا یک سبک یا گرایش را. برای همه برندها مهم است که خود را به روشی منحصربهفرد و ویژه معرفی کنند که جزییات نیز در آن نهفته باشد- بهویژه وقتی که بسیار شخصی شده باشد. کل خانواده محصول اکنون مطمئن و ساده به نظر میرسد و این به خاطر فکرها و ملاحظاتی است که بر روی هر مورد و محصول لحاظ شد.