سهیل چهره ای

یک ضرب المثل خارجی است که می گوید: “همه تخم مرغ هایتان را در یک سبد نگذارید.” اگر بخواهیم این ضرب المثل را در اقتصاد ایران بومی سازی کنیم باید بگوییم که تولید کنندگان ایرانی نباید فقط بازار ایران را برای فروش کالاهایشان در نظر بگیرند. داشتن گوشه چشم به بازارهای خارج و برنامه ریزی برای آن با وضعیت رکودی که فعلا در اقتصاد ایران حکمفرماست دیگر یک انتخاب نیست، ضرورت است.

صادرات در اقتصاد امروز ایران شاید هدف های جدیدی را در خود داشته باشد که مهمترین آن فرار از زمین گیرشدن در سکون فعلی بازار داخلی و رفتن به بیرون به عنوان راهکاری برای جلوگیری از توقف چرخ تولید کارخانه است. به نظر می آید با بهتر شدن البته نسبی اوضاع در مراودات بانک، بتوان با آسایش خاطر بیشتر و مشکلات کمتری به تجارت خارجی فکر کرد و به احتمال زیاد خوانندگان عزیز با من در اصل موضوع ضرورت صادرات موافق باشند، اما آنچه بحث این نوشتار است نه صادرات بلکه چگونگی آن است. آن جایی که مطابق معمول هدف صحیح اما راه های رسیدن به آن نا صحیح است.

حقیقت این است که موضوع تجارت خارجی شرکت های ایرانی و به خصوص فعالین صنعت بسته بندی ایران مدت ها بود که ذهن مرا مشغول به خود کرده بود، اما آن چیزی که مرا وادار به نوشتن در این مورد کرد خبری بود که چندی پیش خبرگزاری آن را منتشر کردند مبنی بر نامه ای که سفرای ایران در کشورهای ارمنستان و آذربایجان خطاب به وزیر صنعت دادند و در آن بر کم کاری تاجران ایرانی در ارسال اجناس مرغوب به این کشورها، همچنین عدم اجرای تعهداتشان در قراردادها اشاره شده بود. این وضعیت چندی است در عراق نیز اتفاق افتاده است و ما در بسیاری از بخش ها جایمان را به چین و ترکیه داد ه ایم. به شخصه فکر می کنم یکی از عوامل رشد و ارتقای محصولات می تواند حضور در بازارهای پیشرفته و چالش با مشتریان سخت پسند باشد. بزرگترین تولید کنندگان ما هنوز هم حضور در بازار عراق، آن هم تنها کردستان عراق را جزو افتخارات صادراتی خود بر می شمرند. در اوج درگیری نیروهای کرد با داعش در عراق، مدیر یکی از شرکت های تولیدی به من اعلام کرد که در پی رفتن به این کشور برای فروش اجناس خود است! متاسفانه به خاطر کیفیت پایین برگزاری نمایشگاه های داخلی در ایران و نداشتن نشان و ملزومات یک نمایشگاه بین المللی، سلیقه صادر کنندگان ما نیز پایین آمده است.

حضور در نمایشگاه های کشورهای آسیای میانه همچون آذربایجان، ارمنستان، قرقیزستان و … ، همچنین کشور عراق، در واقع حضور در بازارهای بین المللی نیست بلکه تنها و تنها حضور در بازار ملی آن کشورهاست. سوال اینجاست که بازرگانان ما تا چه میزان به بازار کشورهای هند و چین با داشتن حدود یک سوم جمعیت جهان فکر کرده اند؟ تا چه میزان به حضور در نمایشگاه های معتبر بین المللی که در آن بتوان با یک بار هزینه کردن، با گروه کثیری از بازرگانان کشورهای مختلف ارتباط گرفت فکر شده است؟ دیده ام ماشین سازی ایرانی را که نزدیک به 20 روز در سفر تجاری به عراق از طرف کسانی که هنوز هم نمی داند چه کسانی بوده اند ربوده شد و تنها به لطف 100 دلاری که در انتهای جیبش باقی مانده بود توانست با ایران ارتباط بگیرد و خود را از مهلکه برهاند. و شنیده ام از بازرگانی که در کشور آذربایجان در چنگال مافیای اقتصادی و تجاری آن کشور، تنها گامی با نابودی و ورشکستگی فاصله داشت.

حضور در همه بازارها به هیچ عنوان گزینه بدی نیست اما ایرانیان گویا فقط توان تولید برای کشورهای عقب تر از خودمان در فرهنگ و اقتصاد را در خود می بینند. نکته اینجاست که در همین کشورها هم جنس نامرغوب می فروشیم و جایگاه خود را روز به روز بیشتر تضعیف می کنیم. اگر بخواهم کمی بر روی بسته بندی ایران و به ویژه بخش ماشین سازی آن تمرکز کنم، نمی توانم نگرانی خود را از اوضاع موجود ابراز نکنم. بسیاری از ماشین سازان ایرانی، سازندگان خوبی هستند اما به هیچ عنوان بازرگان ماهری نیستند. قرار هم نیست که باشند. موضوع قابل بحث این است که اغلب این قشر عاشق و زحمتکش در برابر تغییر و نوآوری در این بخش، مقاومت هم می کنند! بسیاری اصرار دارند که بهترین فروشنده برای ماشین هایشان هستند. قطعا اگر از وجود متخصص در حوزه بازرگانی و بازاریابی کمک بگیرند به آنها خواهند گفت که بازار داخل تقریبا به حالت اشباع در آمده است. اشباع به خاطر تعدد دستگاه سازان و تاثیر رکود اقتصادی بر توان خرید مشتریان آنها. به آنها خواهند گفت که در جهان امروز، داشتن یک سایت اختصاصی برای شرکت و معرفی تولیدات آن مجموعه، حداقل کاری است که باید انجام شود. از چه بگویم که هنوز حتی صادرکنندگان نمونه ما از آدرس ایمیل یاهو یا جی میل برای مراودات خود استفاده می کنند آنهم با چه اساس جالبی!

زمانی ما در منطقه تنها ماشین ساز بسته بندی بودیم. چه شده است که حتی جرات حضور در نمایشگاه های معتبر منطقه ای را نیز نداریم. وقتی سقف آرزوهایمان حضور در اربیل عراق و احتمال فروش یک دستگاه ماشین باشد، مشخص است که فکر کردن به بازارهای با استاندارد بالاتر، لرزه بر انداممان می اندازد. معتقدم که لیاقت صنعت بسته بندی ایران و پنانسیل آن بسیار بالاتر از چیزی است که در حال حاضر به نمایش در می آید. ما حتی در بخش تولیدات پلاستیکی که به خاطر داشتن چندین پتروشیمی در آن مزیت نسبی داریم نیز وارد کننده شده ایم که این البته تنها به تولید کننده مربوط نمی شود و بی تدبیری در سیاست گذاری را نیز باید در نظر گرفت.

در پایان بر این عقیده ام که تولید کنندگان ما باید نگاه بسیارجدی تری به بحث صادرات داشته باشند که این مهم با ارتقا مداوم کیفیت، رعایت و عمل بهتر به اصول بازاریابی و فروش و نیز کمی جسارت و ریسک پذیری بیشتر میسر می شود. باید در نظر داشت که حضور در بازار رقابتی و جلا خوردن با نگاه تیزبین و سخت گیر خریدار است که عمر مفید یک مجموعه اقتصادی و تولیدی را طولانی می کند. دولت و نهادهای دست اندرکار نیز می توانند با دادن تسهیلات به شرکت های علاقمند به صادرات و البته تصویب دستورالعمل هایی برای جلوگیری از صدرو کالاهای بی کیفیت و فاقد استانداردهای لازم در این زمینه یاری رسان باشند. اگر پذیرفته ایم که کشوری صنعتی باشیم پس باید ملزومات آن را بدانیم و روش صحیح را به کار گیریم.