سهیل چهره ای

به گمان من تا شخصی را با شخص دیگر، تا خوبی را با بدی، تا صنعتی را با صنعت دیگر مقایسه نکنیم، صلاحیت لازم برای ارزش گذاری آن موضوع احراز نشده است. این چنین است بررسی وضعیت فعلی صنعت بسته بندی ایران. صنعتی که چندین دهه قدمت دارد با پشتوانه عظیم مهندسین و استادکاران خبره، نیز منابع عظیم طبیعی کشور همچون نفت و البته سالیان بسیار تجربه. اما سوال اینجاست که با این پشتوانه، آیا این صنعت در جایگاه صحیح خود ایستاده است و بازدهی لازم را چه برای صنعتگر و چه مصرف کننده اش داشته است؟ برای پاسخ به این سوال شاید بد نباشد نگاهی به برخی آمارهای جهانی بسته بندی بیاندازیم تا ببینیم در دنیا چه خبر است.

میزان فروش بسته بندی در جهان در سال 2011، 4 هزار میلیارد واحد بوده است. این میزان در همین سال در چین 882 میلیارد و در امریکا 482 میلیارد واحد برآورد شده است. فروش بطری های  PETدر سال 2011، 392 میلیارد بوده و 488 میلیارد برای سال 2015 پیش بینی شده است. سهم جهانی بسته بندی مورد استفاده در صنایع غذایی در سال 2011، 45 درصد و در صنعت نوشیدنی 28 درصد بوده است. آمارها ظرفیت ماشین های پرکن بطری را در آلمان در هر ساعت 81 هزار بطری نشان می دهند. این ظرفیت برای ماشین های لفاف پیچ شیرینی، 2300 تکه در هر ساعت است. بد نیست بدانیم که تولید ماشین آلات فرآیند غذا و بسته بندی در این کشور در سال 2011 رقم 6/10 میلیارد یورو بوده و سهم صادرات این ماشین آلات 9/84 درصد ارزیابی شده است. سهم جهانی صادرات در همین سال 24 درصد را نشان می دهد. 174 کشور در سال 2011 از کشور آلمان ماشین آلات فرآیند غذا و بسته بندی خریداری کرده اند. تعداد کل این شرکت ها در آلمان 600 عدد است با حدود 57700 نفر پرسنل. سهم تحقیق و توسعه نیز در ارتباط با فروش 4 درصد بوده است.

به ایران بازگردیم. در حداقل تخمین، 3000 واحد مرتبط با بسته بندی شامل تولید و بازرگانی به فعالیت مشغولند. با نگاهی اجمالی به هر کدام از این واحدها به راحتی می توان حدس زد که این صنعت در حال حاضر با چند درصد ظرفیت در حال کار است. بسیاری از واحدها، تنها سایه ای از یک مجموعه تولیدی را با خود دارند و با تنفس مصنوعی زنده هستند. به ندرت می توان در نمایشگاه های تخصصی این صنعت، ابتکار و نو آوری جدیدی را دید. مشکلات اقتصادی، هشت سال بی تدبیری، رکود تورمی را همه می دانیم. اما اگر همین حالا فرض کنیم ، فقط فرض کنیم  اوضاع به یکباره دگرکون شود و رو به بهبود رود، آیا تمام مشکلات این صنعت در بحث کیفیت و فروش حل خواهد شد؟ به گمان من خیر. مشکل تنها اقتصاد ناپایدار نیست.

مشکل این است که این صنعت درها را به روی خود بسته است. ما به عنوان یکی از نخستین ماشین سازان بسته بندی نه تنها در منطقه، بلکه در آسیا ، چه سهمی از بازار فروش این منطقه را در اختیار داریم. این موضوع در مورد مواد اولیه و سایر تولیدات بسته بندی شامل محصولات پلاستیکی، کاغذی و چاپی نیز صادق است. در دور باطل افتاده ایم. چون پول نیست پس تحقیق و توسعه و پیشرفت هم نیست و چون پیشرفت نیست پس امکان فروش و صادرات نیست یعنی همان بی پولی. کشورهای زیادی در آسیا و خاورمیانه نیستند که صنعت بسته بندی مولد دارند اما همین تعداد انگشت شمار به سرعت در حال بهبود شرایط از لحاظ کیفی و کمی هستند. قصد من قضاوت در مورد میزان خوبی یا بدی صنعت بسته بندی ایران از لحاظ کیفی نیست. سوال اینجاست که اگر خوبیم پس چرا سقف آرزوهایمان فروش دو دستگاه به اربیل عراق و جمهوری آذربایجان محدود مانده است. اگر خوبیم پس چرا حضورمان در نمایشگاه های معتبر تنها به گرفتن غرفه توسط دو سه شرکت در اینترپک_ آن هم برای استفاده های داخلی و به اصطلاح پز حضور در این نمایشگاه را دادن_ است. در بهترین نمایشگاه منطقه،GULFOOD MANUFACTURING  جایی که ابتدا و انتهای پاویون ترکیه و چین مشخص نیست کجاییم؟ و اگر بدیم چرا برای بهبود تلاش نمی کنیم. شاید هنوز به این باور نرسیده ایم که به شدت در حال واگذاری سهم بازارمان چه از نظر اعتباری و چه از نظر مادی هستیم. ترکیه دیگر آن قطعه ساز صرف سابق نیست (کماکان برخی مسوولین ما از صنعت این کشور این گونه یاد می کنند!). بیایید و ببینید که چه واحدهای عظیمی در امارات تاسیس شده اند که با بهترین کیفیت و ماشین آلات پیشرفته ، خدمات بسته بندی از ماشین آلات پرکن تا چاپ لیبل و تولید انواع ظروف را ارایه می کنند. در عربستان چندین واحد ماشین سازی بسته بندی در حال تولید هستند. شاید تعدادشان کم باشد اما آیا کم باقی خواهند ماند؟! ارزش صنعت بسته بندی ترکیه بر طبق برنامه ریزی شان در سال 2023 به 30 میلیارد دلار خواهد رسید! باید قبول کرد که مسیرصنعت بسته بندی ایران مسیر صحیحی نیست. بسیاری از بزرگترین تولیدکنندگان ما، هنوز پای خود را از ایران بیرون نگذاشته اند و در هیچ نمایشگاه خارجی تولید خود را عرضه نکرده اند. علت چیست؟ یا کیفیت لازم را در محصول خود نمی بینند یا اصول تجارت را نمی دانند که هر دو جای بررسی دارد. برخی از آنان به کار ساخت و ساز و خرید و فروش ملک مشغولند! اتفاقی که فقط در ایران می افتد.

قصد تخریب نیست ، هشدار است. در دو ماه اخیر دو نمایشگاه منطقه ای را دیده ام و به شدت به خود لرزیده ام. در بزرگترین نمایشگاه ماشین آلات آسیا و خاورمیانه، تنها 4 غرفه دار ایرانی حضور داشتند. بازار به کسی رحم نمی کند. یکی از دوستان غرفه دار من در یکی از همین نمایشگاه ها می گفت که فیلم PVC ایران به میزان قابل توجهی نسبت به تولیدات بسیاری کشورهای دیگر، ارزان تر است اما به همان میزان بی کیفیت تر. چرا؟ چون هزینه نمی کنیم تا نوردهای خط تولیدمان را نوسازی کنیم. پس جنسمان شفافیت لازم را ندارد و نمی فروشد. قیمت رقابتی، مشتری حاضر، ما اما…!؟ این وضعیت بخشی از صنعت است که به واسطه منابع نفتی در آن مزیت نسبی داریم. امروز راه اندازی یا به روز رسانی واحدهای تحقیق و توسعه در شرکت های تولیدی ایران، موضوعی نه تنها ضروری، بلکه استراتژیک است . تحقیق بازار از آن مهم تر. بین المللی فکر کنیم و بدانیم که تنها فشار رقابت و بودن در میان رقبا، می تواند به صنعت مان جهش لازم را بدهد. بازار و خریدار آن تنها کالای خوب ما را می خواهد نه مشکلاتمان را. در صنعت بسته بندی ایران عرضه از تقاضا پیشی گرفته است. صنعتی که در مرزهای یک کشور محدود بماند محکوم به فنا می شود چون از رشد بازمی ماند. به بازارها و رقبای خارجی فکر کنیم. همین امروز هم دیر شده است.