سهیل چهره ای

بعید است کسی معنای واژه “بازیافت” را نداند یا درباره آن نشنیده باشد. صنعت پرکاربرد، سودآور و بسیار حیاتی که متاسفانه برداشت‌های مختلفی از آن ارایه شده است. برداشت‌هایی که آغشته به مسایل تجاری، صنفی و یا حتی سیاسی بوده است. اینکه پلاستیک‌ها برای طبیعت بسیار مضر و به کارگیری کاغذ در جهت حفظ محیط زیست است و یا اینکه مردم تشویق به استفاده از پاکت های خرید کاغذی (کرافت و یا لمینیت شده ) به جای کیسه‌های پلاستیکی می شوند.

 

چندی پیش نیز که روز بدون کیسه پلاستیکی بود اظهار نظرهای گوناگونی در خصوص استفاده این نوع ماده اولیه هم از جبهه مخالفین و هم موافقین ابراز و بیانیه‌های  مختلفی نیز صادر شد. قصد دارم در ادامه تا جای ممکن و به دور از منافع صنفی به این موضوع بپردازم.

به بیان ساده بازیافت به ” بهره‌بری دوباره ” گفته می‌شود. هدف‌های اصلی از این کار شامل مصرف کمتر انرژی، جلوگیری از آلودگی محیط زیست و کاهش مصرف منابع اولیه است. بازیافت عملیاتی مشکل اما به صرفه است زیرا استفاده مجدد مواد که دارای ارزش ذاتی هستند فعالیتی پسندیده از لحاظ اقتصادی است. پسماندها را معمولا به دسته‌های گوناگونی همچون خانگی، صنعتی، بیمارستانی و… تقسیم می‌کنند که به دو شکل تفکیک در مبدا و مقصد، جداسازی و آماده می‌شوند. با مواد به ظاهر دورانداختنی در چرخه بازیافت چندین گونه برخورد انجام می شود: سوزاندن برای تولید انرژی گرمایی و در نتیجه برق، تولید کمپوست، به کارگیری مجدد در همان شکل و کاربرد قبلی و یا به کارگیری دوباره در کاربردهای جدید که دو مورد آخر بهترین و اقتصادی ترین نوع بازیافت به حساب می‌آیند.

در اصل 50 قانون اساسی ایران محیط زیست بستر رشد اجتماعی نسل حاضر و نسل های بعدی و حفاظت از آن وظیفه عمومی به شمار می‌آید. قانون مدیریت پسماند در سال 83 به تصویب مجلس رسیده و تکالیفی را برای اشخاص حقوقی و دستگاه‌‍‌های اجرایی مقرر کرده است. متاسفانه شکل نگرفتن گفت و گوی اجتماعی مناسب در زمینه پسماند و مواجهه ناگهانی جامعه ایرانی با سبک زندگی مدرن که تنوع و گستردگی محصول و مصرف بیش از حد، از ویژگی های آن است موجب شد تا به موازات فقدان آموزش صحیح و همچنین جای خالی قوانین و مقررات خاص، آسیب های جدی به محیط زیست در زمینه پسماند وارد شود. طبق تعریف بند ب ماده 2 قانون، پسماند به مواد جامد، مایع و گاز (غیر از فاضلاب) گفته می شود که به طور مستقیم یا غیر مستقیم حاصل از فعالیت های انسان بوده و از نظر تولید کننده زاید تلقی می‌شود. متاسفانه ضابطه مشخصی برای تشخیص مواد زاید ارایه نشده است. ضمن اینکه مرجع تشخیص پسماند، تولید کننده آن تعیین شده است که با توجه به تکالیف قانونی، معمولا تولید کنندگان علاقمند نیستند که مواد زاید مربوط به فعالیت خود را پسماند بنامند. تکلیف شهروندان در این قانون نیز محدود است. این وظایف شامل همکاری با نهادهای مدیریت پسماند عادی مانند شهرداری ها، پرداخت بخشی از هزینه جمع آوری و مدیریت پسماندها و عدم نگهداری، مخلوط کردن و جمع آوری، حمل و نقل، خرید و فروش پسماندها در محیط می‌شود.

بد نیست کمی به دور از تعریف‌های کلیشه ای به وضعیت این صنعت در ایران و تبلیغاتی که برای مصرف نوع خاصی از مواد اولیه در اذهان می‌شود و نیز عدم مصرف مواد دیگر بپردازیم. بارها شنیده‌ایم که مصرف پلاستیک‌ها برای محیط زیست مضر است چون سالیان سال در طبیعت باقی می‌ماند و بر عکس مصرف بسته بندی‌های کاغذی توصیه شده است به علت زیست تخریب پذیر بودنشان در محیط طبیعی. این توصیه کلیشه ای اغلب یا توسط تولید کنندگان درگیر با یکی از این نوع مواد گفته یا نفی می‌شود یا به وسیله افرادی که تحقیق چندانی در این زمینه نداشته‌اند. البته شکی در این نیست که پلاستیک‌ها قرن ها بدون تجزیه در طبیعت باقی می‌مانند(در این بخش نیز بیو پلاستیک ها به عنوان راهکاری جدید در مرحله تکامل هستند) و کاغذ تجزیه می‌شود اما این دلیل کافی برای گرایش ما به سمت مصرف یکی و دوری از دیگری نیست. در جهان پیشرفته امروز آنچه که این جهت‌گیری را شکل می‌دهد دو عامل بسیار مهم است: نخست میزان وجود منابع خام و دیگری توان و امکان بازیافت مواد مصرف شده. کاغذ و پلاستیک هر دو به یک اندازه برای طبیعت مضرند چنانچه نتوانیم از آنها استفاده مجدد کنیم. حتما مطلع هستید که در بسته بندی‌های مدرن امروزی به ندرت کاغذ به شکل تک لایه مورد استفاده قرار می‌گیرد و اغلب یا بر روی آن انواع لمینیت‌هایی اعمال شده یا چندین نوع چاپ و به طور طبیعی چندین نوع مرکب به کار گرفته می شود تا تصاویر و اطلاعات لازم، زینت بخش بسته‌بندی باشد.لمینیت‌ها و مرکب‌هایی که آنها هم تا قرن ها بدون تغییر در طبیعت باقی می‌مانند. پس صرف پلاستیکی یا کاغذی بودن مزیتی بر دیگر بسته‌بندی ها نیست. نیاز به محافظت و فروش کالا طراحان را وادار به استفاده از بسته بندی‌های پیچیده‌تر و با ترکیبی از چندین نوع ماده اولیه کرده است. سوال این جاست که  آیا کشورهایی مانند ایران با داشتن منابع غنی نفتی و کشوری همچون برزیل با دارا بودن منابع غنی چوب اولویت یکسانی در مصرف و تولید بسته‌بندی دارند. مسلما اگر بخواهیم بدون توجه به موضوع بازیافت و صرفا با تاکید بر منابع تامین مواد اولیه، اولویت تولید و مصرفمان را تعیین کنیم، باید به سمت بسته‌بندی های پلاستیکی پیش برویم چون توانایی تامین بهترشان را داریم. اما همانطور که پیش از این گفتم اولویت اصلی را توان یا عدم توان ما در بازیافت است که تعیین می‌کند. به جای توصیه‌های کارشناسی نشده بهتر است بر مبحث علمی و بسیار فنی بازیافت تاکید کنیم. به جای اینکه بگوییم کاغذ در طبیعت تجزیه می‌شود و پلاستیک نه ، به این فکر کنیم که مگر قرار است زباله‌هایمان را در محیط رها کنیم. چرا در پی فرهنگ سازی برای عدم رها سازی زباله‌ها در محیط پیرامون خود نیستیم؟ چرا تجهیزات تفکیک زباله از مبدا را فراهم نمی‌کنیم؟ چرا شهرداری ها به جای سوزاندن زباله‌ها و گرفتن نیروی برق که آخرین روش برخورد با زباله های بسته بندی در اولویت بندی بازیافت است ( به خاطر عدم استفاده مجدد منابع و آلودگی ناشی از ورود گازهای مضر به محیط) رو به ساخت یا واردات دستگاه های پیشرفته برای استفاده مجدد از ضایعات نمی آورند ؟ ما هنوز حتی در شهرهای بزرگ مانند تهران، تنها به کارهای صرفا نمایشی برای توجه به موضوع بازیافت از جانب شهرداری ها روی آورده‌ایم؟ به عنوان مثال نصب بیلبورد در برخی مناطقی که تشویق به جدا سازی زباله‌ها از مبدا می‌کنند اما هنوز سطل‌های تفکیکی را در دسترس شهروندان قرار داده نداده اند. بیش از یکسال است که درخواست ما برای مصاحبه با مسوولان مدیریت پسماند شهر تهران در کشوی میزشان خاک می‌خورد و وقت مصاحبه برای آگاهی از اقدامات این سازمان عریض و طویل داده نمی‌شود. به جای استفاده مجدد به زباله سوزی و به جای سطل‌های تفکیک به زباله جمع کن ها روی آورده‌ایم!

آیا می‌دانید هر بطری شیشه ای تا 15 بار قابلیت استفاده مجدد دارد؟ آیا می دانید بازیافت یک تن شیشه باعث صرفه جویی یک تن مواد معدنی می‌شود؟ آیا می‌دانید مقدار انرژی برای تولید یک قوطی نوشابه می تواند 3 دقیقه یک تلویزیون را روشن نگه دارد؟ آیا می‌دانید از بازیافت 26 عدد بطری PET می توان یک دست لباس پلی استری تولید کرد؟ آیا می‌دانید برای تولید یک تن کاغذ باید 17 اصله درخت 50 ساله قطع شود؟ آیا مطلعید که در اروپا کاغذهای جدید را تنها با حداکثر 30 درصد پالپ تازه تولید می‌کنند و حدود 70 درصد از کاغذهای بازیافتی استفاده و کاغذ درجه یک تولید می‌شود و در ایران ما تنها 10 درصد کاغذهایمان را بازیافت می‌کنیم و از آن بی کیفیت ترین کاغذ را تولید می‌کنیم؟!

بپذیریم که ایران زباله دانی بزرگ نیست که قرار باشد همه زباله هایشان را در آن رها کنند. حتی اگر کاغذی بدون لمینیت و بدون مرکب و بدون انواع چسب غیر قابل بازیافت در طبیعت رها شده باشد، باز هم مدت ها طول می‌کشد تا تجزیه و تخریب شود . به جای این و به جای ساعت ها تبلیغ مواد خوراکی مضر برای بدن در رسانه های گروهی مانند تلویزیون، مسوولین وزارت بهداشت، صنعت و شهرداری برنامه های آموزشی و اطلاع رسانی دقیقی را برای شهروندان در نظر بگیرند و امکانات لازم را نیز در اختیارشان بگذارند. تاکید بر کاهش مصرف نیز روش مکمل در این راه است. سود سالانه بازیافت مواد در امریکا حدود 3 میلیارد دلار است.

بدانیم که در جهان امروز زباله های کاغذی رها شده در طبیعت به همان میزان مضر است که زباله های پلاستیکی. پس راه را گم نکنیم و به دور از کلیشه ها به واقعیات بپردازیم.