حقوق مصرفکننده تقریبا در تمام بخشهای تولیدی، بازرگانی و خدماتی ایران نقض میشود. از کیفیت نان در نانواییها گرفته تا خودرو تولیدی در کارخانجات تولیدی ما و عدم ارایه خدمات تضمین و تعمیر برای محصولات وارداتی تا پایان سالهای مورد تعهد شرکتهای بازرگانی، همه و همه مصرفکننده را تنها در یک بخش در صدر اولویتها قرار میدهند:پرداخت پول. از تضییع حقوق شهروندی در ادارات و یا سایتهایی که عملکرد صحیحی ندارند و باعث اتلاف وقت و برخی اوقات ضرر مادی مردم می شوند بگذریم که مجال این بحث نیست.
آنچه که قصد دارم به آن بپردازم، بحث حقوق مصرفکننده در بستهبندی کالاهای ایرانی است. این حقوق به تعداد خدماتی که بستهبندی به مصرفکننده ارایه میدهد، نقض میشود. در بحث محافظت از محصول، در بسیاری از مواقع، از مواداولیه و یا حتی ساختاری اشتباه استفاده میشود که یا خواص محصول را به درستی حفظ نمیکنند، یا محصول طول عمر مناسبی ندارد و یا اینکه خرد شده و از ریخت افتاده تحویل مشتری میشود. در بحث اطلاعرسانی درخصوص محتویات محصول و خواص و دستورالعمل، باز هم در بسیاری مواقع، لیبل یا خوانا نیست یا ناکافیست. در راحتی مصرف و حمل، اوضاع خرابتر است. اغلب دربهای بستهبندیها نامناسب هستند، هنوز بسیاری قابل دربندی مجدد نیستند و خروج و دزبندی محصول راحت و دقیق نیست. صحبت از شیشههای دارویی نکنیم، بهتر است. ما در بخش بستهبندی ثانویه هم مشکلات عدیدهای داریم که عمده آنها به خاطر مشکل نبود کیفیت در کارتنهاست.
به نظر میآید ریشه این قضایا را میتوان در چند حوزه بررسی کرد: نخست اینکه کار تیمی در طراحی بستهبندی وارتقا محصول به درستی اتفاق نمیافتد. در مواقعی یا طراحان از ویژگیهای شیمیایی و فیزیکی مواداولیه اطلاعی ندارند یا کسانی که مواداولیه را تا حدودی میشناسند، سررشتهای از طراحی ندارند. صاحبان برند که در اغلب مواقع تبحری در طراحی و اصول آن ندارند اما در تعیین نتیجه نهایی نقشی بیش از اندازه ایفا میکنند را نیز نباید از یاد برد. موضوع بعدی نداشتن علم کافی از آخرین گرایشات و اولویتهای روز بستهبندی جهان نزد مصرفکنندگان است، از پایداری گرفته تا مصرف حداقل مواد اولیه. هنوز هم بهوفور شکلاتهایی را در بستهبندیهای بزرگ آن هم در شرایط گرانی افسار گسیخته کاغذ و مقوا میبینید که به بازار عرضه میشوند. صدالبته هزینه آن را نیز مصرفکننده باید بپردازد.
دیگر مورد قابل بحث، وضعیت اقتصادی این روزهای کشور است که گویا قرار است هرگونه کمکاری، تقلب یا ناکارآمدی را توجیه کند. منکر پیشرفتهای انجام شده در صنعت بستهبندی ایران نیستم، منکر مشکلات اقتصادی گریبانگیر صنایع و اقتصاد ایران هم نیستم اما نمیتوانم از نادیده گرفته شدن برخی اصول اولیه ناشی از موارد یادشده بالا و نبود هماهنگی میان ارکان مختلف یک مجموعه تولیدی و دانش ناکافی آنان از علم روز بستهبندی، ناگفته عبور کنم. تحول در برخی بخشها و رفع ایرادات موجود در بسیاری مواقع، نیاز به هزینه اضافهای ندارد تنها احتیاج به مطالعه بیشتر، نشاندن مصرفکننده در جایگاه رفیعتر و دادن اهمیت بیشتر به برند و محصول تولیدیمان دارد.