بیشک توجه به بستهبندی در ایران در سالهای گذشته نزد صاحبان برندها و حتی مصرفکنندگان افزایش یافته است. اما سخن درستی است اگر بگوییم بستهبندی محصولات ما در همه صنایع و در همه ابعاد گرافیک و ساختار و مواداولیه آن، از آنچه که در کشورهای پیشرفته اتفاق میافتد به اندازه قابل توجهی عقبتر است. چنانچه بخواهیم دقیقتر صحبت کنیم باید بگوییم که عدم توازن در سه بخش یادشده، نکتهای است که به برآیند بستهبندی ما نمره قابل قبولی نمیدهد.
به خوبی میتوان دید که تمرکز اغلب صاحبان برند بر گرافیک و تزیین کار بوده است. به دلایل مختلفی که موضوع این بحث نیست، حرکت رو به جلو بوده اما ناکافی. در بحث ساختار هم تغییرات داشتهایم اما تا حد زیادی به دور از هدفهای تعریف شده در استانداردهای جهانی بستهبندی که یکی از مهمترین آنها، راحتی مصرفکننده است. موضوع مورد بحث من در این نوشتار، نقش محافظتی بستهبندی است که باید آن را به دو بخش فیزیکی و شیمیایی تقسیم کرد. آنچه که بیشتر در جلوی چشم است و میتوان راحتتر درخصوص آن نظر داد، مراقبت فیزیکی است اما بیشتر میخواهم تا به موضوع محافظت شیمیایی و نقش مواداولیه در بستهبندی بپردازم.
در محافظت شیمیایی از محصول به کمک بستهبندی، باید به بحث مواداولیه اشاره کرد. متاسفانه این بخشی است که در قالب کلی بستهبندی ایران، مهجور مانده است. در حقیقت به علتهای مختلف از جمله مسایل مادی یا نداشتن دانش کافی در این زمینه، تحقیق و توسعه برای تولید و خلق مواداولیهای که محافظت شیمیایی مناسبی از محصولات بهویژه محصولات فاسدشدنی به عمل بیاورند، در اولویت صاحبان برند و شرکتهای تولیدکننده مواداولیه بستهبندی نبوده است. اگر از بسیاری تولیدکنندگان درخصوص نقش نور در فساد موادغذایی بپرسید، احتمالا اغلبشان اشاره به جلوگیری از قرار گرفتن کالا در برابر نور آفتاب اشاره خواهند داشت. اما آیا آنان از آسیب محصول در برابر نورهای مصنوعی همچون نور قفسهها و یخچالهای نقطه فروش هم چیزی میدانند؟
تقریبا ماهی یک یا دو خبر درخصوص اختراعات دانشجویان یا دانشمندان ایرانی در دانشگاهها و مراکز تحقیقات در بحث فیلمهای بستهبندی و فناوری نانو همگی در راستای محافظت شیمیایی از محصولات اغلب غذایی میخوانیم اما آیا کسی خبر از به بار نشستن چنین پروژههایی و خرید و بهکارگیری آنها توسط تولیدکنندگان دارد؟ این یکی از بخشهایی است که در آن شکاف بین دانشگاه و صنعت به خوبی نمایان است. از عواقب اصلی نبود محافظت شیمیایی از محصول میتوان به از بین رفتن ویتامینها و مواد مغذی، کاهش طول عمر و درنتیجه افزایش ضایعات غذایی اشاره کرد.
نبود توجه، نداشتن دانش کافی و عدم اطلاعرسانی در این زمینه است که باعث شده هنوز بسیاری از فروشندگان و حتی مصرفکنندگان ندانند چه محصولی را باید در یخچال نگه دارند و چه محصولی را بیرون. در نبود تعریف خاصی از اندازهگیری میزان تاثیرات محیطی بر شیمی محصولات مصرفی در قوانین و استانداردهای ما، این مصرفکننده است که شیری را میخورد که تقریبا دیگر بیخاصیت و عاری از بسیاری ویتامینها شده است و یا آبمیوهای را مینوشد که مدتها پیش ویتامین C از آن مهاجرت کرده است !
لزوم پرداختن به محافظت شیمیایی بستهبندی در مقابل عوامل محیطی در صنعت بستهبندی و ورود اداره استاندارد به صورت جدیتر به آن، باعث خواهد شد تا مراکز دانشگاهی یا دانشمحور ما با اشتیاق بیشتری به این موضوع بپردازند و بتوانند پروژههایشان را با فروش به صاحبان برند، تجاریسازی کنند و در نهایت مصرفکننده بتواند از فواید آن بهرهمند شود که گامی بزرگ در جهت بهبود سلامت و امنیت غذایی جامعه خواهد بود.