در پنل کنفرانس SPC Advance 2016، بحثهای جالبی در مورد دیدگاههای غیرمعمول درخصوص بهکارگیری مواد بازیافتی یا فیبر خام برای بستهبندی درگرفت. بحث در مورد مزیتهای زیستمحیطی به حداکثر رساندن محتویات بازیابی شده در بستهبندیهای کاغذی در مقابل استفاده از فیبرخام یکی از موضوعات پیچیده است و هنگامی که موضوع برای درک بهتر ساده میشود، ممکن است جزییات مهمی که برای فهم موضوع حیاتی هستند، از دست بروند.
پاییز گذشته، در کنفرانس SPC Advance بحث داغی در گرفت. در پنل اصلی کنفرانس گروهی از کارشناسان گرد هم آمده بودند. Laura Thompson از Sappi، Jeff Mendelsohn از New Leaf paper، Graham Kissack از Catalyst Paper و Paul Schutes از Recycled Paperboard Alliance.
Laura Thompson، مدیر پایداری در Sappi، بحثی مفصل راجع به آنالیز چرخه حیات (LCA) بهویژه درخصوص استاندارد ISO 14044، LCA را آغاز کرد. خلاصه کلام اینکه او بر این باور بود که متناسب با روششناسی، نتایج یک تجزیه و تحلیل میتواند تا حد بسیار زیادی متفاوت باشد. دکتر Thompson نشان داد که با افزودن 10درصد فیبر بازیابی شده پس از مصرف به کاغذ چاپی در یکی از کارخانههایشان، انتشار کربن تا 16درصد افزایش نشان داد. این افزایش به خاطر افزوده شدن چند مرحله به فرآیند تولید اتفاق افتاده بود. نتیجه این تحقیق این بود که همه چیز بستگی به شرایط دارد.
نفر بعدی ،Jeff Mendelsohn عضو هیات موسس New leaf Paper بود که سخنرانی خود را راجع به لزوم حداکثر رساندن محتویات بازیافت شده در کاغذهای SBB، چاپی و نوشتاری ارایه کرد. این بحث در حیطه چهارچوب LEO-SCS-002 انجام شد که میگوید کاغذهای روکشدار میتوانند از مواد 100درصد بازیافتی با حداقل تاثیر زیستمحیطی نسبت به استفاده از فیبر خام، تولید شوند. این تاثیر شامل 25درصد آب کمتر، جلوگیری از تخریب 12هزار جریب درخت و داشتن تاثیری کمتر از 1درصد بر تغییرات جوی و اسیدی شدن اقیانوسها می شود. چهارچوب LEO-SCS-002 بر پایه این وعده بنا نهاده شد که از آنجایی که استاندارد ISO14044 انعطافپذیری بسیاری را در روششناسی جایز میداند، نیاز به نگرشی بهتر و ساخت یافتهتر برای انجام LCA احساس میشود. چهارچوب LCA با همکاری New Leaf Paper، Leonardo Academy و SCS Global Services تدوین شد تا استانداردهای جدید LCA را شفافتر، کاربردیتر و دقیقتر کند.
سخنرانی سوم مربوط به Graham Kissack بود از شرکت Catalyst Paper. این ارایه بحثهایی درخصوص اهمیت دادن به دادههای موجود در کارخانه تولید بر پایه ترکیب انرژی، مکان جغرافیایی و چندین عامل دیگر بود که میتوانند تاثیرهای بسیار متفاوتی بر محیطزیست بگذارند. این دادهها حاکی از آن بود که در کارخانههای متفاوت Catalyst، شاخصهایی همچون آب مورد استفاده و انتشار گازهای گلخانهای میتواند بسیار متفاوت باشد. نتایج نشان میداد که موقعیت جغرافیایی، فناوری و ترکیب انرژی، تاثیر به مراتب بیشتری نسبت به این داشتند که کارخانه، کاغذ بازیافت شده یا فیبر خام تولید میکند یا نه. نتیجه مهم دیگر این بود که برای جمعبندی باید اطلاعات هر سایت تولید را جداگانه و با دقت بررسی کرد.
سخنران بعدی Paul Schutes، مدیر RPA بود. موضوع Schutes بر این پایه استوار بود که ما کاغذ بازیابی شدهمان را از کجا به دست آوردهایم: از فیبر خام، جمعآوری از سطلهای کنار خیابان، ضایعات صنعتی یا بازیابی صنعتی. او همچنین از بازار فیبر، که شامل جایی میشود که فیبرهای بازیابی شده میروند و نیز بهترین کاربردهای آنها گفت. در حال حاضر خالص صادراتی (8٪/39) و مقوای فشرده برای تولید جعبه (4%/33) بیشترین سهم را از فیبر بازیابی شده در سطح ملی به خود اختصاص دادهاند. علاوه بر اشتهای سیریناپذیر چین، به خاطر تولید محدود فیبر بازیابی شده، صنعت بهطور جدی بر استفاده حداکثری از محتویات بازیافتی در درجات مختلف کاغذ در بالاترین بازده مانند ظروف کروگیتی قدیمی و مقوای فشرده برای تولید جعبه تاکید میکند.
در فضایی پر از تولیدکنندگان کاغذ، نظرات غیرمتعارف Mendelsohn بیشتر جلب توجه کرد. این نظرات بر سه پایه استوار بود:
1- فیبر بازیافتی باید در مواداولیه متناسب همانند مقوای جعبه به حداکثر برسد؛
2- جزییات و موقعیت همیشه نقشی موثر در داشتن دورنمای همهجانبه خواهند داشت؛
3- LCA ابزار عالی است اما درک روششناسی برای درک نتایج بسیار حیاتی است.