سهیل چهره‌ای

سال 95 با همه فراز و نشیب، شکست‌ها و موفقیت‌هایش رو به پایان است. برای من، در یک تجربه شخصی، سالی عجیب بود. همانند جامعه ایران که در چند سال اخیر، خطوط بین طبقات اجتماعی و اقتصادی آن بسیار پررنگ‌تر و شفاف‌تر از گذشته شده، در صنعت بسته‌بندی ایران نیز شرکت‌ها، پالس‌های بسیار متفاوتی از وضعیت بازار خود ارسال کردند که جای بحث‌های ساختاری بسیار دارد.

 

علت‌های مختلفی را می‌توان برای این موضوع ذکر کرد اما نکته عجیب این بود که اغلب شرکت‌ها از فضای خاکستری اقتصاد خارج و به دو قطب سفید یا سیاه وارد شدند. وضعیت پیچیده و در برخی مواقع درهم اقتصاد ایران، شرایط را به گونه‌ای فراهم کرد که شرکت‌هایی با زمینه کاری مشابه و حدود کیفی یکسان، نتایج بسیار متفاوتی را ابراز می‌کردند. یکی به شدت راضی و دیگری در حالت ورشکسته. تنگ‌تر شدن بازار و محدود شدن خریدار به خاطر نبود نقدینگی کافی در بازار برای اقدام به اجرای طرح‌های توسعه‌ای، چهره اقتصادی این بخش از صنعت کشور را خشن‌تر از گذشته کرد. دیگر جایی برای آزمون و خطا نبود و اندک مشتریان موجود، شانس کمی را برای شرکت‌هایی که به هر ترتیب چه از لحاظ کیفی و چه به لحاظ تجاری دیگر قادر به همراهی با خریداران نبودند، باقی گذاشت. جدای از مشکلاتی که تولیدکنندگان متاسفانه با آن مواجه بودند، از قبیل هزینه‌های جاری تولید، مواداولیه، نبود نقدینگی کافی و…، موضوعی که سال‌هاست به میان آمده ولی جدی گرفته نشده است، آثار تدریجی خود را به تدریج نمایان کرد: نبود واحدهای تحقیق و توسعه در اغلب مجموعه‌ها برای ارزیابی صحیح آینده بازار و نیازهای مشتریان. شرکتی را می‌شناسم که در نمایشگاه مربوطه در خارج از کشور حضور داشته و سفارش 5 تا 6 دستگاه را نیز دریافت کرده اما حتی از تولید و ارسال محصول مطابق با خواست مشتری نیز عاجز است. در بازرگانی‌ها نیز وضع مشابهی وجود داشت. در حالی که برخی شرکت‌ها با قدرت به فعالیت خود در بازار ادامه می‌دهند، برخی دیگر حتی کارمندان خود را تعدیل کردند. در این بخش به عقیده من، توان تجاری و معرفی محصول و شرایط خاص بازرگانی شرکت‌ها بود که تمایز ایجاد می‌کرد. برندهایی را می‌شناسم که نقش مشابه مرسدس بازار خود را دارند اما توان فروش متناسب با سوپربرند خود را ندارند. در عوض شرکت‌هایی با برندهای پایین‌تر، سهم بیشتری از بازار را در اختیار گرفته‌اند. علت را در اینجا نمی‌توان تنها به تفاوت قیمت‌ها محدود کرد.

مسایل بسیاری در این موضوع قابل ورود و بحث هستند که برخی بر من نیز پوشیده است، اما این را به جد می‌دانم که باید آنها را روی میز ریخت، به اشتراک گذاشت و راجع بهشان بحث کرد. پاک کردن صورت مسئله دردی را دوا نمی‌کند. باید به کار تیمی اهمیت بیشتری داد و از آزمون و خطاهای بی‌موردی که دشمن وقت و پول هستند جلوگیری کرد. خوشحال خواهم شد که عزیزان «هنر بسته‌بندی» را در این مهم مشارکت دهند تا با همفکری و تبادل‌ تجربیات بتوانیم گامی رو به جلو برداریم. جهان با سرعت بیشتری نسبت به گذشته به دور خود می‌چرخد! به همین خاطر جبران عقب‌افتادگی‌ها دشوارتر از گذشته به نظر می‌رسد. بدون برنامه‌ریزی مدون، حضور و باقی ماندن در این سرعت سرسام‌آور تقریبا غیرممکن است.