بسیاری از شرکتها لجستیک معکوس را نشانهای از نارضایتی مشتری میدانند. من بهعنوان متخصص این حوزه، بازگشت کالا را فرصتی میپندارم که به کشف اطلاعات مهم در مورد کالا کمک میکند و در نهایت منجر به پتانسیل سود بالاتری خواهد شد.
هنگامی که روند لجستیک معکوس به خوبی برنامهریزی میشود نیازهای سرمایهای کار را کاهش میدهد، به شناسایی علل پایین بودن کیفیت کالا کمک میکند، از کلاهبرداریهای ممکن پرده برمیدارد و اطلاعات ارزشمندی را در مورد مشتری فراهم میکند. البته مهمترین امتیاز لجستیک معکوس که پایداری و بازیابی سرمایه است را نیز نمیتوان نادیده گرفت.
لجستیک معکوس مانند ماهی تازه از آب گرفته شدهای روی اسکله است
یکی از مدیران پروژه طی بازدید اخیر یکی از مشتریان، رویکرد سازمان به لجستیک معکوس را «مدیریت ماهی تازه از آب گرفته شده» توصیف کرد. پس از آن بازدید این استعاره بارها در ذهنم تکرار شد و درنهایت شباهتهایی میان این گزاره و فرآیند لجستیک معکوس یافتم که نشان از خردمندانه بودن این استعاره میدهد:
کالای غیرقابل پیشبینی
بیشتر رستورانهای دریایی در منوی خود موردی با عنوان «ماهی تازه روز» دارند که ماهیگیران هر روز صبح زود آنها را از آب میگیرند و به رستوران میفرستند. متاسفانه کیفیت این ماهی تا زمانی که به رستوران تحویل داده نشده، برای سرآشپز و مشتریان نامعلوم است. در لجستیک معکوس، شرکتها توقع مقدار ثابتی کالای بازگشتی در بازه زمانی معین را دارند. هنگامی که این مقدار ثابت تغییر چشمگیری میکند، احتمالا مشکلی وجود دارد. پیش از دریافت گزارش کالاهای بازگشتی، به سختی میتوان به ضعف عملکردی لجستیک معکوس پی برد. شرکتهایی که این کار را به درستی انجام میدهند با مشاهده کالاهای بازگشتی، تناقضات حجمی را کنترل میکنند. دسترسی به میزان کالاهای بازگشتی، امکان پیشبرد برنامهریزی و تخصیص را فراهم میکند.
زمان چرخه بحرانی
ماهی تازه از آب گرفته شده به اقتضای طبیعتش عمر مفید محدودی دارد. با گذشت هر لحظه ارزش ماهی کاهش مییابد و بوی گندیدگی آن شدیدتر میشود. کالاهای بازگشتی نیز دقیقا مانند ماهی باید با سرعت قابل قبولی بازپس داده شوند تا از ارزش آنها کاسته نشود. اگر عملکرد لجستیک معکوس در شرکتی ضعیف باشد، مسوولان ترجیح میدهند کالای بازگشتی را مدتی ذخیره کنند تا گزینههای بهتری برای بازیابی آن داشته باشند. اما واقعیت این است که با اتلاف وقت، گزینههای بازیابی با ارزش ثانویه از بین میروند و تنها گزینه باقی مانده (که بدترین گزینه نیز هست) متروکه کردن کالا و بلااستفاده شدن آن است.
کانالهای فروش چندگانه
نکته ضروری در لجستیک معکوس این است که فرصتهای فروش گستردهای را در اختیار کالای بازگردانده شده قرار دهیم. ماهیگیران نیز برای ماهیهای خود همین کار را میکنند و علاوه بر فروش کالای خود به کانالهای مستقیم مانند رستورانها و بازارهای محلی کشاورزان، ماهیها را به بازارهای بزرگتری مانند سوپرمارکتها و خردهفروشان مواد غذایی نیز عرضه میکنند. شرکتهایی که محصولات بازپس داده شده را میفروشند نیز باید انواع کانالهای فروش را کشف کنند تا مانند ماهیگیران سود خود را به حداکثر برسانند.
در شبکه لجستیک معکوس کالاهای بازگردانده شده باید به همان شیوهای مدیریت شود که ماهیگیران در شرایط بحرانی این کار را میکنند تا از انباشته شدن کالای مازاد جلوگیری کنند، روند تبدیل نیرو به کالا را سرعت بخشند و تعداد ماهیهای گندیده را به حداقل برسانند. البته خبر خوب این است که لجستیک معکوس به هیچ عنوان امری صفر و صدی نیست.