برای پیشرفت و بهبود در هر کار یا پروژهای باید از استانداردهای خاص آن پیروی کرد و مدام خود را به روز نگه داشت. موضوع بستهبندی در ایران نیز از این قضیه مستثنی نیست. بستهبندی در کشورهای صاحبنام از حیث اقتصاد و فرهنگ و محیطزیست از چندین جنبه مورد ارزیابی قرار میگیرد. در ایران اما در بعضی جنبهها، کوچکترین دغدغهای وجود ندارد و در اغلب کارهای عرضه شده، گرافیک نقش اول را با فاصله نسبت به سایر معیارها برعهده بر عهده داشته است.
امروز در عرضه و فروش محصولات مختلف و حتی در حملونقل آنها، بستهبندی نقشی فراتر و شاید بتوان گفت تحمیلی یافته است. صاحبان برند موظفند تا ملزوماتی را در بستهبندی کالاهای خود رعایت کنند و راجع به چندوچون آن به خریداران پاسخگو نیز باشند. شاید جامعترین موضوعی که در تمام بستهبندیهای امروزی برای صنایع مختلف از لبنی گرفته تا توپ فوتبال مورد توجه باشد، پایداری (Sustainability) است. پایداری خود به چندین جنبه و زیرمجموعه گوناگون تقسیم میشود. از مدیریت و استفاده از منابع تجدیدپذیر گرفته تا قابلیت بازیافت، همگی در این پهنه گسترده قرار میگیرند. اگر موضوع پایداری در دهه گذشته شروع به جلب توجه و نظر کرده و بهتدریج به یک مزیت از جانب صاحبان برند تبدیل شد ، امروز خواستهای غیرقابل گذشت از طرف خریداران به حساب میآید. به زودی تولیدکنندگان باید پایدار کردن بستهبندی و حتی فرآیند تولید کالای خود را به خریدار ثابت کنند، اینکه از چه منابعی تهیه و تولید شدهاند و تا چه میزان بازیافتپذیرند، در تولید آنها چه میزان کربن وارد محیطزیست شده و چه تاثیر منفی بر محیط پیرامونی ما بعد از تبدیل به زباله خواهند داشت. کاهش مصرف مواد اولیه موضوع مهم دیگری است که در زیر چتر پایداری قرار میگیرد. مصرفکننده در دنیای شدید رقابتی امروز، اثر تحمیلی خود را گذاشته است و خرید را موظف به برآورده شدن دغدغههای اغلب زیستمحیطیاش کرده است.
در ایران متاسفانه، واژه پایداری برای اکثریت قریب به اتفاق صاحبان برند و طراحان موضوعی کاملا ناشناخته و یا بیاهمیت است. نمونه ساده و دمدستی آن بستهبندیهای اسفبار شکلاتهای کادویی برای اغلب برندهای تولیدی ایرانی است. مشت نمونه خروار! مصرف مقوای حداقل 3 برابر مورد نیاز برای بستهبندی و کیف همراه آن! موضوعی که در هیچ کجای کشورهای متمدن دنیا قابل رویت نیست، اما در ایران شرکتها بر سر این نوع طراحی سرودست میشکنند. موضوع میزان مصرف مواداولیه و نوع آن در ایران، در اولویت آخر کار طراحی بستهبندی نیز قرار ندارد. اینکه چه میزان از بستهبندی قابل بازیافت است نیز که اصولا محلی از اعراب ندارد. البته این بیتوجهی کمتر متوجه بخش طراحی و تولید و بیشتر مربوط به تصمیمات کلان کشوری در این حوزه است. وقتی پایتخت ایران و شهرداری آن بزرگترین هنرش را در بازیافت، زبالهسوزی و گرفتن انرژی برق از آن میداند، البته همه شما دود و بوی تعفن آن را در مسیر منتهی به فرودگاه امام تجربه کردهاید، و سازمان محیطزیست به عنوان متولی اصلی، از مدیریت صحیح پارکی که دفتر مرکزیاش در آن واقع شده نیز عاجز است، دیگر انتظاری از پرداختن به موضوع بازیافت زباله یا طلای کثیف نیست. همه بحث بر سر اولویتهای زندگی شهری در ایران است که به هیچوجه موضوع بازیافت که 99درصدش مربوط به بستهبندی کالاهاست، نقشی در آن ندارد.
بحث بسیار مهم دیگری که چندسالی است در میان فروشندگان کالا و شاید بتوان گفت تمام کسانی که تماس مستقیم با خریداران یا آحاد مختلف جامعه دارند مطرح شده است، نسلشناسی بازار و گروههای هدف است. تقسیمبندی جامعه به پنج نسل ازجنگ جهانی دوم تا امروز در جامعهشناسی و فضای تجارت و کسبوکار، به بحث کلیدی برای شناخت و موفقیت تبدیل شده است. در چند درصد از جلساتی که بین صاحبان برند و طراحان برای تعیین استراتژی طراحی برگزار میشود، موضوع نسلشناسی بازار هدف مورد ارزیابی قرار میگیرد؟
بپذیریم که بستهبندی در دنیای تجارت امروز به موضوعی چندوجهی و بسیار پیچیده و استراتژیک تبدیل شده و دیگر جریانی یک طرفه از تولیدکننده به مصرفکننده نیست. مصرفکننده بسیار بیشتر از گذشته در این مهم نقشپذیر شده و به محکمی پاسخ نیازهای خود را از تولیدکننده و کالاهای عرضهشدهاش میخواهد. به هیچ عنوان دلیل قابل توجیهی نیست اگر فکر کنیم به واسطه عدم آگاهی خریداران از بسیاری موضوعات مهم در یک بستهبندی موفق مانند آنچه در دنیای امروز میگذرد، میتوانیم هر طرحی را با هر نقص احتمالی به آنها تحمیل کنیم. تولیدکننده خلاق و هوشیار آن است که اولویتها را بشناسد، راجع به آن به خریدارش آگاهی دهد، سپس مطابق با همان اصول کالایش را تولید و عرضه کند. روشی که میتواند فاصله بسیاری را میان کالاهای رقابتی موجود در بازار با پشتوانه آگاهی خریداران دانا بیاندازد.
موضوعات بسیار دیگری نیز در این مبحث قابل مطرح شدن بود ازجمله نقش دربها در بستهبندی، راحتی در استفاده محصول، نحوه اطلاعرسانی به خریدار راجع به کالا از طریق بستهبندی و… که متاسفانه در این نوشتار کوتاه نمیگنجد.