Millennials (هزارهها/ متولدین دهه 1990 تا ابتدای دهه 2000) و اولویتهای بستهبندیشان نیازمند توجه هستند چراکه آنها سهم قابل توجهی از بازار امروز را در اختیار دارند، بهویژه برای کالاهای مصرفی بستهبندی شده، و در آینده نزدیک نیز در صدر قرار خواهند داشت. اما چه تغییراتی در طراحی بستهبندی و تولید را در هنگامی که نسل بعدی یعنی Generation Z، رشد یابند و سرمایههای اقتصادی را در اختیار گیرند، خواهیم دید؟
Stephan Ango، موسس و مدیر تولید Lumi- شرکت ارایهدهنده خدمات بستهبندی واقع در لسآنجلس که تامینکننده بسیاری از برندهای نوظهوراست، درخصوص شرکتهای فعال در برندهای تجاری عمودی (vertical commerce brands)، شرکتهایی که فقط یک نوع محصول خاص را میفروشند، صحبت میکند و اینکه آنها چگونه به انتظارات و نیازهای مصرفکنندگان Gen Z، کسانی که بین سالهای 1995 و 2015 به دنیا آمدهاند، پاسخ خواهند داد. در واقع گفتههای وی که در ادامه میخوانید در پاسخ به این سوال است که «ایده Gen Z در مورد خردهفروشی چگونه خواهد بود؟»
ایده Gen Z در مورد خردهفروشی چگونه خواهد بود و بستهبندی باید چگونه خود را با این نیازها مواجه کند؟
Gen Z به دنبال این خواهند بود که بیش از تمام نسلهای گذشته، ارتباطی شخصی با چیزی که میخرند داشته باشند. آنها نخستین نسل موبایلی هستند که مستقیما با سازندگان و برندها تعامل میکنند. آنها میخواهند شخصا با سازنده، طرح یا مدیر کالاهایی که میخرند ارتباط داشته باشند. دموکراتیزه شدن رسانه از طریق پلتفرمهای جدیدی همچون You Tube، Snapchat، Instagram و همه آنهایی که در آینده خواهند آمد، منجر به شکوفایی برندهای هدف شدهاند که مخاطبان کوچکتر اما به مراتب اختصاصیتری دارند. ما شروع چنین روندی را با برندهایی همچون Ipsy که در یوتوب ظهور کردهاند، دیدهایم.
بستهبندی نیاز خواهد داشت تا خود را با نیازهای این برندهایی که به دنبال مشتریهای شخصی و خاص در تعداد کم میگردند، مطابقت دهد. همزمان، Gen Z وارد فضایی کاری خواهند شد که دغدغههای جهانی زیستمحیطی بیشتری دارد. آنها به محصولی که میخرند تنها از جنبههای شخصی نمینگرند بلکه به زمین نیز احترام خواهند گذاشت. بستهبندی باید از این روند تبعیت کند.
شما گفتهاید که VCBها، کالاهای فیزیکی را میفروشند. اما هنگامی که بحث ساخت و جابهجایی آنها به میان میآید، VCB میخواهد که این چیزهای فیزیکال، رفتاری دیجیتال داشته باشند. آیا بستهبندی میتواند در این زمینه کمکی بکند؟
VCBها محصولاتی که میفروشد را مشابه دادهها در سرورهایش میبیند. آنها نیاز به انعطافپذیری دارند تا بتوانند به سرعت موجودی کالاهایشان را جابهجا کنند بدون اینکه نیاز باشد بهطور فیزیکی با آنها فعل و انفعالی داشته باشند. این بدین معنی است که نیاز به تولید، انبارداری و اجرایی دارند که به سرعت به نیازهایشان پاسخگو باشد. آنها کمتر به جعبههای محصولی فکر میکنند که قرار است به خردهفروشیها بروند بلکه بیشتر به موارد جداگانهای فکر میکنند که برای مصرفکنندگان ارسال میشود.
همینطور که ما از خردهفروشی فیزیکال به خردهفروشی آنلاین حرکت میکنیم، نقش بستهبندی نیز تغییر مییابد. در دنیایی که مردم تصمیمهای خریدشان را در آنلاین میگیرند، بستهبندی دیگر نیازی ندارد تا به خریدار چیزی بفروشد. در گذشته بستهبندی وظیفهای سنگین در فروش محصول به خریدار درون فروشگاه داشت. امروز، بستهبندی وظیفهای برای رساندن کالا به خریدار در منزلش را دارد. از آنجایی که خریدار از تجربه خردهفروشی فیزیکال سودی نمیبرد، بستهبندی میتواند بیش از پیش نقشی تجربی بیاید. وظیفه آن تنها رساندن محصول به مقصد با شرایط خوب نیست بلکه نخستین نقطه تماس فیزیکی خریدار با برند نیز بهشمار میآید.
میدانیم که آمازون به بستهبندیهای frustration-free ( بسته بندی حداقلی) روی آورده است چرا که مصرفکنندگان به دنبال بستهبندیهای سادهتر و با ضایعات کمتر هستند. برندینگ باید به سمت جعبههای حملونقلی حرکت کند. بستهبندی باید یک «واحد تجربه» قابل حمل برای خریدار باشد. بهعنوان مثال یک بطری ماده شوینده چه مشکلی پیدا خواهد کرد چنانچه برای حملونقل طراحی شده باشد بیشتر از آنچه که مطابق با شرایط قرار گرفتن درون قفسه فروشگاه باشد.