سهیل چهره ای
نخستين جشنواره و مسابقه ملي بسته بندي ايران در شرايطي بيست و دوم مهر امسال برگزار شد كه از سال گذشته چندين تاريخ براي اعلام نتايج و قضاوت نهايي داوران اعلام شده بود : بهمن 90،خرداد 91، تير 91 ودر نهايت مهر 91.
اين مسابقه با همكاري سازمان توسعه تجارت ،كانون انجمن هاي صنفي صنايع غذايي ايران و انجمن صادركنند گان خدمات فني و مهندسي مهرماه سال گذشته كليد خورد.شركت كنندگان دردو بخش به رقابت پرداختند: نمونه هاي موجوددر بازار و ايده ها . بخش ايده ها محدود به محصولاتي همچون عسل ، خرما، پسته و زعفران شد. هيات داوري نيزبا حضورخانم ها اسفرجاني و فروزنده و آقايان رزاقي ،محمديان و مصطفي زاده چيده شد تا پس از بررسي شركت كنندگان، برندگان نهايي را در مراسمي معرفي و از آنان تقدير كند .كار آغاز شد اما چندين بار به تعويق افتاد. نكته قابل تعمق در اين ميان نبود اطلاع رساني كافي در رسانه ها به خصوص نشريات تخصصي بود . تنها از طريق سايتي كه براي اين كار طراحي شده بود و چند خبر محدود در برخي خبر گزاري ها، كه هر بار نيز نشان از تعويق برنامه مي داد، كار شايسته ديگري انجام نشد حتي در حد دعوت از رسانه ها و اعلام برنامه هاي مسابقه . شايد به همين دليل بود كه مسوولين اجرايي مجبور شدند تا هزاران فكس به توليد كنندگان براي ارسال محصولاتشان بزنند و صدها تماس بگيرند.
اما برگزاري مراسم پاياني براي معرفي برندگان بيست و دوم مهر در سالن همايش هاي سازمان توسعه تجارت واقع در نمايشگاه بين المللي تهران برگزار شد. مراسمي كه آقايان خليلي، مصطفي زاده ، صافدل ، قربان پور و غنيمي فرد در خصوص اين مسابقه ،اهداف و حواشي آن مطالبي را عنوان كردند. در پايان نيزاز برندگان با اهدا نشان و لوح تقدير شد .
نكته اي كه در اهداي جوايز و معرفي برندگان به چشم آمد، به خصوص در بخش محصولات توليد شده، توجه نه چندان مناسب به طراحان و تمركز بر توليد كنندگان بود .گویی مراسم تقدير از توليد كنندگان در حال برگزاري بود تا طراحي بستهبندي، به گونه اي كه در بسياري موارد آن هم به همت مجري، نام طراحان خوانده مي شد و آنان هم در جاي خود ميان تماشاگران به پا مي خواستند و مورد تشويق قرار مي گرفتند! اين موضوع در ميان برخي طراحان حتي واكنش هايي را برانگيخت.نمایش ایده های برنده بر روی پرده نمایشگر چنان بی کیفیت و مخدوش بود که بیشتر دلزدگی ایجاد می کرد تا اشتیاق. در هنگام اهدا جوايز هم گروهي در حدود10 نفر از مسوولين مختلف در بالاي سن گرد هم آمدند تا همه در شادي برندگان شريك شوند!
آنچه در مجموع باید در نظر گرفت اين است كه اصل برگزاري چنين مسابقه اي بسيار شايسته و لازم می نمایداماچگونگی برگزاري آن اهميتي كمتر از اصل برگزاري ندارد.شايد بتوان گفت كه داوري بخش موفق اين رويداد بوده است (این موضوع البته بر اساس پيشينه و تخصص آنان پيش بيني مي شود چرا كه هنوز معيارهاي انتخاب آنان بر ما پوشيده است ). تا لحظه تنظيم گزارش اسامي برندگان ، معيار انتخاب آنان و نام طراحان اعلام عمومي نشده است زيرا كتابي كه قرا ر بود به عنوان كتاب مسابقه عرضه شود هنوز به چاپ نرسيده است . اخبار برندگان مسابقه در چند خبرگزاري و نشريه به صورت كاملا محدود اعلام شد چون منبع خبري در اين زمينه وجود نداشت حتي سايت سازمان و سايت رسمي مسابقه .
تا آن جايي كه اعلام شد جوايز برندگان در بخش نمونه هاي موجود يك نشان و در بخش ايده ها لوح بود كه از نظر نگارنده مسابقه اي كه نام ملي بر آن نهاده شده است نبايد تنها به لوح و نشان براي برندگان اكتفا كند.هدف از انجام هر كاري است كه روش رسيدن به آن را مشخص مي كند .بايدديد هدف نهايي برگزاركنندگان از به پا كردن چنين مسابقه اي چه بوده است ! بهترين و ايده آل ترين هدف مي تواند به ارزش رساندن نشان مسابقه به گونه اي باشد كه برندگان با افتخار آن را بر روي محصولاتشان درج كنند و مصرف كننده نيز آن را به عنوان يك اولويت در خريد كالا در نظر بگيرد. اما آيا با اين نحوه اطلاع رساني از مسابقه و به خصوص برندگان آن در سطح جامعه ، دست اندركاران خواهند توانست به اين مهم دست يابند؟ بهتر نبود كه مسوولين اجرايي به جاي بارها پوزش خواستن به خاطر نقص هاي احتمالي از بروز آنها جلوگيري مي كردند.نقص هایي بسيار ساده كه نشان از بي تجربگي و بي دقتي در اجراي امور مي داد تا دشواري آن به خصوص در پروژه اي كه چند سال پيش نيز نمونه اي از آن انجام شده بود و تجربه هاي خوب و بدآن در اختيار بود.